loading...
مسجدومکتب تعلیمی وتربیتی حضرت زهرا سلام الله علیها
نویسنده اول بازدید : 199 شنبه 07 مرداد 1391 نظرات (0)

در نداشت. از کسی هم حساب نمی برد. مادر پیرش هم نمی توانست کاری کند. هیکلش درشت بود و بزن بهادر. هیچ کس جلودارش نبود. هر شب کاباره ، دعوا ، چاقو کشی...
سند خانه همیشه روی طاقچه بود. مادرش تقریباً ماهی یکبار برای سند گذاشتن به کلانتری محل می رفت! رئیس کلانتری هم از دست او به ستوه آمده بود. با تمام اینها مادرش هر وقت می خواست دعا کنه ، می گفت: خدایا شاهرخ مرا از سربازان امام زمان عج قرار بده. خدایا عاقبت بخیرش کن.دیگران به او می خندیدند و می گفتند : شاهرخ و سربازی امام زمان عج ؟!


تا اینکه دعای مادر اثر کرد و شاهرخ شد عاشق امام خمینی(ره). پای سخنرانی امام گریه می کرد. رفت جبهه. شده بود سرباز واقعی امام زمان (عج). شهید که شد حتی پیکرش هم پیدا نشد ، شاید دلش می خواست حضرت زهرا (س) براش مادری کنه...

 

 

نویسنده اول بازدید : 160 جمعه 09 تیر 1391 نظرات (0)

هر چقدر به بچه ها می گفت(( کم توقع باشید))، خودش چند برابر رعایت می کرد.

مادرش می گوید: علی آبگوشت نمی خورد. یک بار که از مدرسه آمد، من توی حیاط بودم. دیگ آبگوشت را گذاشته بودم روی چراغ و داشتم لباس می شستم. آمد و گفت: عزیز، گشنمه ناهار چی داریم؟

گفتم: آبگوشت، علی جان؛ ببخشید کار داشتم، وقت نکردم چیز دیگه ای درست کنم.

بچه ام هیچی نگفت. می دونستم آبگوشت دوست نداره. سرش را پایین انداخت و رفت توی آشپز خانه، دنبالش رفتم دیدم کتری را پر کرد و گذاشت روی چراغ و چایی دم کرد. بعدشم چایی رو شیرین کرد، با نون خورد و رفت خوابید.

 

 


پیامبر اکرم (ص) فرمودند:

خشنودی خدا در خشنودی پدر و مادر، و دلگیری خدا در دلگیری آنهاست.

نهج الفصاحه، ص 503، ح 1665

درباره ما
این پایگاه برای انعکاس فعالیت های مسجد و مکتب تعلیمی و تربیتی حضرت زهرا سلام الله علیها راه اندازی شده است.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 65
  • کل نظرات : 27
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 39
  • آی پی امروز : 32
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 37
  • باردید دیروز : 6
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 43
  • بازدید ماه : 118
  • بازدید سال : 1,137
  • بازدید کلی : 92,021