loading...
مسجدومکتب تعلیمی وتربیتی حضرت زهرا سلام الله علیها
نویسنده اول بازدید : 206 شنبه 31 تیر 1391 نظرات (1)

بسم الله الرحمن الرحيم


شرح مقدمه چهل حديث حضرت امام خميني(ره)
در محضر حضرت آيت الله خسروشاهي (جلسه چهارم)



قبلا در جلسه اول متذکر شديم که مرحوم امام  (ره) ده ها سال قبل اين رساله شريف اربعين را که به منزله منشور حکومت اسلامي است تدوين فرموده، براي اثبات اين مطلب مناسب است از بيانات خلف صالح ايشان مقام معظم رهبري شاهدي بياوريم و نيز در جلسه گذشته (جلسه سوم) سوالي مطرح شد که بيانات معظم له مي تواند بيشتر پاسخ را روشن کند.به همين دليل بهتر است در اين جلسه از سخنان مقام معظم رهبري که در مراسم هجدهمين سالگرد ارتحال حضرت امام خمينى رحمه الله عليه (14/03/1386) ايراد فرموده اند استفاده کنيم.ايشان پاسخ اين مطالب را به طور مفصل بيان فرموده اند.


ايشان در اين مجلس به شرح و توضيح مطالب مهمي پرداخته اند مثلا اينکه چطور شد که امام خميني(ره) تا اين اندازه نفوذ کلام داشتند نه تنها در ايران بلکه در تمام ممالک اسلامي و در تمام دنيا اين نفوذ کلام برايشان پيدا شده بود و اينکه چطور بود در مقاماتي که ديگران دچار وحشت مي شدند در ايشان تزلزلي بوجود نمي آمد که در وصيت نامه خود نيز خطاب به مردم ايران و تمام مردم مسلمان مي گويد با دلي آرم و قلبي مطمئن و روحي شاد و ضميري اميداوار به فضل خدا به سوي جايگاه ابدي سفر مي کنم. همچنين علتي که ايشان با اينکه خون هايي ريخته شده بود و صدماتي به ملت ايران وارد شده بود فرموده بودند که قلب من آرام است و متزلزل نيست که مقام معظم رهبري در توضيح اين مطلب نيز بياناتي را مي فرمايند و مي فرمايند که علامتش هم اين بود که جمعيت مراسم تشييع جنازه ايشان از استقبالشان هم بيشتر بود و اين به خاطر اين بود که مردم هم متوجه بودند که کارهاي ايشان اساسي و لازم است.
 بعد ايشان وارد همين مطلبي مي شوند که بنده مي گويم به اين سوال که "چه کاري بايد انجام داد تا معارف ديني رونق پيدا کند و مردم از شنيدن آنها استقبال کنند"، پاسخ مي فرمايند که: اگر ما براي دين و قيامت هم مکلف به انجام اين مسائل نبوديم همين که جوياي عزت هستيم بايد هزينه آن را بپردازيم و بايد زحمت و سختي بر ما وارد شود که بنده هم در همين خصوص عرض کرده بودم شما که مي فرماييد ما مشتري اين حرف ها را پيدا نکرده ايم بايد بيشتر کار کنيد بايد بيشتر با هم و با افراديکه هم فکر شما هستند تماس بگيريد و هم فکري کنيد و کار و تلاش نماييد و زحمت بکشيد. در ادامه ايشان مي فرمايند: اين هويت جمهوري اسلامي ايران و ملت زنده اي را که امام خميني (ره) فراهم ساخت کار بسيار بزرگي بود و اين هويت اسلامي متعلق به همه امت هاي اسلام است .و مطالب مهم ديگري که در خلال خواندن فرمايشات معظم له به آنها خواهيم پرداخت.

                                   
                               
بسم‏ اللَّه‏ الرّحمن ‏الرّحيم‏



الحمدللَّه ربّ العالمين و الصّلاه و السّلام على سيّدنا و نبيّنا ابى‏القاسم محمّد و على اله الأطيبين الأطهرين المنتجبين الهداه المهديّين المعصومين المكرّمين سيّما بقيه اللَّه فى الارضين.


قال‏ اللَّه الحكيم فى كتابه: «ألم تر كيف ضرب اللَّه مثلا كلمه طيّبه كشجره طيّبه اصلها ثابت و فرعها فى السّماء. تؤتى اكلها كلّ حين باذن ربّها و يضرب اللَّه الامثال للنّاس لعلّهم يتذكّرون.»


 مجلس باعظمتى است. و از اين باعظمت‏ تر، ميليون ها دلى است كه در سراسر كشور، بلكه در اكناف عالم در اين روزها به ياد امام بزرگوار ما مي تپد. و اين‏همه، حاكى از عظمت آن شخصيتى است كه به توفيق الهى، توانست به يك ملت عظمت ببخشد، بلكه توانست به امت اسلامى عظمت بدهد.
خداوند متعال كلمه‏ ى طيبه را به درخت پاكيزه و بارور تشبيه كرده است؛ ريشه‏ ها در زمين استوار و شاخ و برگ آن در فضا پراكنده است و به تناسب موقعيت و انتظار، ميوه ‏ى خود را به مشتاقان مي دهد: «تؤتى أكلها كلّ حين باذن ربّها». كلمه ى طيبه، هر آن فكرى است كه در دل يك انسان بزرگ و الهى برويد و منشأ بركات براى مردم بشود؛ هر آن عملى است كه از جوارح يك انسان صالح سر بزند و براى هدايت بشر و رشد عالم انسانيت داراى بركات باشد. همچنين كلمه‏ى طيبه، آن انسانى است كه اين انديشه‏ ى نيكو يا اين عمل صالح در وجود او متحقق شده است و در او بروز و نمود پيدا مي كند.
بعد از اين آيه، خداوند متعال مي فرمايد: «يثبّت اللَّه الّذين امنوا بالقول الثّابت فى الحيوه الدّنيا و فى الاخره». آن قول ثابت موجب مي شود كه قائل به آن قول هم، ثبات و دوام پيدا كند. كلمه‏ى طيبه، هم قول است، هم آن قائل است؛ هم فكر است، هم آن چيزى است كه زائيده ‏ى از آن فكر است؛ هم آن شخصيت انسانىِ برگزيده‏اى است كه اين فكر و عمل به او قائم است.
اين جور است كه شما مى‏بينيد امام بزرگوار ما هر روز گوئى زنده ‏تر مي شود؛ در فضاى جامعه‏ى ما و در فضاى بين‏الملل اسلامى، روزبه‏روز امام بزرگوار برجسته‏تر و فكر او و راه او فهميده‏تر و ملموستر مي شود. آن چيزى كه اين دوام را، اين استمرار وجود را، اين بركات را پديد آورده است، چيست؟ آن، ايمان مخلصانه و عمل صادقانه است.
امام بزرگوار ما مصداق اين آيه‏ى شريفه بود كه « انّ الّذين امنوا و عملوا الصّالحات سيجعل لهم الرّحمن ودّا » هدف او، هدف الهى؛ رفتار او، رفتار ايمانى؛ و عمل او، عمل صالح. اين است كه در فضاى ذهنيت جامعه‏ى اسلامى، براى چنين موجودى مي ماند و ميرائى ندارد؛ مثل سلسله‏ ى انبياء الهى و اولياء الهى كه جسمشان از مردم غايب شد، اما حقيقتشان و هويتشان زنده است.
رهبران مادى را با انواع حيله‏ ها مي خواهند در دلها زنده نگه دارند، نمي شود. جسد لنين - رهبر شوروى - را موميائى كردند تا بماند و جلوِ چشم باشد، اما نماند. آن موميائى - يك جسم بى‏ارزش - آن فكر و آن اصول و آن ياد، همه محكوم به زوال شد؛ هم در جامعه‏ى خود او، هم در سطح جهان.
 تفاوت رهبرى و زعامت معنوى و روحى اين است. علت هم همان اتصال با منبع اصلى قدرت، ارتباط با خدا، همه چيز را از او دانستن و همه كار را براى او كردن، است. اين راز اقتدار و ماندگارى و نفوذ مردان خداست.
امام با اين ديد و با اين مبنا، همچنان زنده خواهد ماند. دشمنان او، مخالفان او، معارضان دينى و سياسى او، رفتند و خواهند رفت؛ اما امام بزرگوار با فكرش، با هويتش و با وجود حقيقى‏اش در جامعه‏ ى اسلامى و در جامعه‏ى بزرگ بشرى ادامه پيدا خواهد كرد و روز به روز برجسته‏تر و قويتر و محسوستر خواهد شد. راز قدرت معنوىِ امام بزرگوار ما اين است. سرّ اين نفوذ عجيب كه اين مرد بزرگ در دل توده ‏هاى عظيم مسلمان در كشورهاى مختلف راه يافت و راز اين نفوذ عظيم، اين است: از خود عبور كردن، براى خود تلاش نكردن، خدا را ديدن و از خدا الهام گرفتن و براى خدا مجاهدت به تمام معنا انجام دادن. اين راز عظمت امام بزرگوار و رهبرى روحانى است. پيامبران هم راز نفوذشان، راز ماندگارى‏شان همين بود؛ والّا ظواهر و بند و بست سياسى و شعارهاى دهان ‏پركن و مورد علاقه‏ ى توده ‏هاى مردم را همه بلدند بدهند؛ ديگران هم اين كارها را مي كنند. اين نيست آن چيزى كه يك زعيم معنوى و روحانى را در دلها نافذ مي كند؛ بر دلها حاكم مي كند. و حكومت او از نوع حكومت معنوى و صورى نيست؛ از نوع حكومت انبياء است؛ از نوع حكومت جباران و جائران هرگز نيست. لذا شما در زندگى امام كه نگاه مي كنيد، اين ارتباط با خدا و اتصال با خدا در او يك سكينه و آرامشى به وجود مى‏آورد. آنجائى كه ديگران وحشت زده مي شدند، او آرام بود! آنجائى كه ديگران به تزلزل مى‏افتادند، او قاطع و مصمم بود. در وصيتنامه ‏ى خود هم خطاب به مردم ايران، بلكه ملتهاى مسلمان مي گويد با دلى آرام و قلبى مطمئن از مردم خداحافظى مي كند و به جوار رحمت الهى مي رود. دمِ مرگ هم با دل آرام اين جهان را ترك مي كند.
بعضى‏ها به ذهنشان مى ‏آمد كه چطور امام با اين دقت و اهتمامى كه در احكام دين و نسبت به جان و مال داشت و اين همه ما در انقلاب و در جنگ شهيد داديم، دچار دغدغه نبود و با دل آرامى مي توانست دنيا را ترك كند و به ملاقات پروردگار برود؛ مي گفتند جواب اين خونها را كه خواهد داد. جواب امام به اين وسوسه‏ ها اين است كه جواب اين خونها را همان كسى خواهد داد كه جواب خون هاى صفين و نهروان را داد. جواب اين سختيها را همان كسى خواهد داد كه جواب سختيها و رنجها و محنتهاى اميرالمؤمنين را در دوران زندگى خواهد داد. انقلاب براى نجات يك ملت داراى هزينه است؛ جنگ هشت‏ ساله براى دفاع از استقلال يك ملت داراى هزينه است؛ ايستادگى در مقابل زورگويان عالَم براى اثبات حقانيت و حقوق خود داراى هزينه است. امام اين هزينه را پرداخت. هزينه‏اى كه امام پرداخت، اعتماد عمومى مردم بود. اين اعتماد عمومى را در اين راه امام به كار انداخت و هزينه كرد، امّا خداى متعال اين هزينه را جبران كرد. آنچه را كه امام هزينه كرده بود، چند برابر به او برگرداند.
در تشييع جنازه‏ ى اين مرد بزرگ، جمعيتى كه حضور پيدا كردند، از جمعيت مردم در روز استقبال او بيشتر بود. اين معناش همين است كه «من كان للَّه كان اللَّه له». دلهاى مردم به او متوجه بود. او اين سرمايه را براى خود نخواست؛ اين سرمايه از نظر او مِلك پروردگار بود؛ بايد در راه خدا مصرف مي كرد و كرد؛ و خدا هم اين سرمايه را به صورت مضاعف به او برگرداند. راه خدا اين جورى است؛ راه خدا مجاهدت دارد، هزينه دارد و هزينه ‏ى آن را بايد پرداخت.
يك ملت اگر اهل خدا هم نباشد، دين و قيامت را هم قبول نداشته باشد و بخواهد به عزت برسد، بايد هزينه كند؛ بخواهد به استقلال برسد، بايد هزينه ‏ى آن را بپردازد؛ بخواهد حق خود را در مقابل زورگويان عالَم حفظ كند، بايد متحمل هزينه‏ ى آن بشود. نمي شود گوشه‏ اى نشست و توقع و آرزوى پيشرفت و توسعه و عزت و آقايى كرد، اما در ميدان عمل هيچ كوشش و تلاشى نشان نداد؛ اين شدنى نيست. بعضى‏ها همين قدر اين را بلدند كه گِله كنند، كمبودها را مطرح كنند، شِكوه كنند؛ اما سهم خود را در راه پيشرفتى كه بايد پرداخت، چگونه مي پردازند؟ از اين ديگر حرفى نمي زنند. آن وقتى كه وقت تلاش و سعى است، تماشاچى‏اند؛ آن وقتى كه وقت داورى است، بى ‏رحمانه و غيرمنصفانه داورى مي كنند؛ اين نمي شود. يك ملت، يك جمعيت، يك فرد، براى اينكه بتواند به آرزوهاى بلند خود دست پيدا كند، بايد تلاش كند. ملت ما اين تلاش را كرد و توانست انقلاب را پيروز كند. اين تلاش را كرد و توانست در جنگ تحميلى هشت‏ ساله، سربلند از آب در بيايد.
همه‏ ى قدرتها دست به دست هم دادند، رژيم بعثى عراق را جلو انداختند براى اينكه انقلاب را نابود كنند؛ جمهورى اسلامى را از بين ببرند؛ اما ملت ايستاد. اين ايستادگى نتيجه ‏اش اين شد كه دنيا اين تجربه را پيدا كرد كه ايرانى، آنجائى كه پاى دفاع از حق و دفاع از حقيقت و دفاع از حقوق خود او در ميان باشد، هرگز از ميدان خطر عقب نمى‏ نشيند. و تنها و تنها راه دستيابى يك ملت به حقوق خود، همين ايستادگى آگاهانه و از سر بصيرت است. آگاه باشند، حقِ خود را بشناسند، بر آن پافشارى كنند. نمي شود حق را از ديگران التماس كرد و گرفت.

 

 


امام ابرقدرتها را خوب شناخته بود؛ با قدرتهاى سلطه ‏گر و تجاوزگر نمي شود با التماس حرف زد. تا وقتى شما التماس كنيد، عقب‏ نشينى كنيد، نرمش بخرج بدهيد، طبيعت سلطه ‏طلب اين است كه مُشتهاى خود را گره ‏تر مي كند، تهديد خود را جدي تر مي كند، چهره‏ ى خود را خشمگين ‏تر مي كند و جلوتر مى‏ آيد. حق را با ايستادگى بايد گرفت. ملت ايران به حقِ استدلال خود دست يافت، عزت خود را تأمين كرد، مرزهاى خود را امن كرد، يك حكومت باثبات در كشور به بركت همين ايستادگى، به بركت همين مجاهدت به وجود آورد؛ احساس قدرت كرد.
عزيزان من! ملت بزرگ ايران! جوانان عزيز! خودتان را جدى بگيريد. خودتان را باور كنيد. توانستيد و خواهيد توانست. آن چيزى كه قدرتهاى سلطه‏ طلب بخواهند به يك ملت اعطا بكنند، ارزشِ گرفتن ندارد. حق دستيابى به انرژى هسته ‏اى را ملت ايران التماس كند تا قدرتمندان زورگوى دنيا و عزيزان بى‏ جهت دنيا بپذيرند كه او داراى حق هسته‏ اى است! نه؛ اين، رويه‏ى يك ملت آزاد و مستقل نيست. همه ‏ى حقوق ديگر هم از اين قبيل است.
مطلب ديگر اين است كه امام بزرگوار ما توانست يك هويت جديدى را در دنياى پرآشوب سياست، در اين منطقه به وجود بياورد و آن، هويتِ جمهورى اسلامى و ملت زنده‏ى ايران است كه توانستند اين جمهورى را ايجاد كنند و از آن پاسدارى كنند. اين، يك هويت اسلامى و يك هويت ملى است و اين هويت، مخصوص ملت ايران هم نيست. هويت اسلامى، متعلق به همه ‏ى امتهاى اسلام است. امامِ بزرگوار ما با همت ملت ايران توانست اين هويت را ايجاد كند و آن را زنده كند.
سالهاى متمادى، سيطره ‏ى غرب بر اين منطقه مستحكم شده بود. بعد از جنگ بين‏ الملل دوم، تقريباً كارِ تسلط بر منطقه‏ ى خاورميانه تمام شده بود. از سالها قبل، استعمار شروع كرده بود و در اين دوره، كار را تمام ‏شده مي ديد. عراق يك جور زير سلطه، ايران جور ديگر، كشورهاى عربى - اردن و سوريه و لبنان و مصر و كشورهاى ديگر - هر كدام به نحوى زير سلطه‏ ى سنگين استعمارگران و سلطه‏ گران غربى و اروپائى و سپس امريكائى بودند. براى محكم كردن كار، رژيم غاصب اسرائيل را هم در اين منطقه‏ ى حساس به وجود آوردند تا مطمئن باشند كه غرب به وسيله‏ ى صهيونيستها، در اين منطقه‏ ى حساس، وجودِ محسوس و نظامى و سياسى و فعالى دارد و همه چيز را كنترل كند. در سالهاى آخر نيمه‏ ى اول و اوائلِ نيمه‏ ى دوم آن قرن، تحركات آزادى‏ خواهانه در كشورهائى به وجود آمد، اما غربيها بسرعت توانستند آنها را كنترل كنند و زير پنجه‏ ى خودشان بگيرند. عراق را يك‏جور، بعضى كشورهاى ديگر عربى را جور ديگر، مصر را به نحوى ديگر؛ نمي گذاشتند به‏ هيچ ‏وجه كنترل اين منطقه‏ ى حساس و سرشار از منابع حياتى از دست آنها خارج شود. در چنين شرائطى، ناگهان انقلاب اسلامى آنها را غافلگير كرد. باور نمي كردند نهضت روحانيت و رهبرى امام به يك چنين حركت عظيم مردمى تبديل شود. ملت ايران يكپارچه وارد ميدان شد. همت ملت ايران و رهبرى بى‏ نظير امام بزرگوار ما اين حادثه‏ ى معجزه‏ گون را آفريد. در دنياى سياست، هيچكس باور نمي كرد كه در اين منطقه  آن هم در ايران كه امريكائيها نفوذ صد در صد بر دولتمردان و دربار آن داشتند، ناگهان نظامى سر بلند كند كه بر قاعده‏ ى دين، بر مبناى دين، بنا شده و پرچم اسلام و لا اله الّا اللَّه و محمد رسول اللَّه را در دست گرفته است. آن روز همه‏ ى كسانى كه به سياست، با چشم عميق نگاه مي كردند، فهميدند كه مسير منطقه عوض شد. البته سلطه‏ گران خيلى تلاش كردند كه اين شعله را خاموش كنند؛ اين حركت را از بين ببرند؛ اين نوزاد را رشد نكرده، لگدمال كنند؛ اما افرادِ بابصيرت مي ديدند و مي فهميدند كه دست قدرت الهى دارد خود را نشان مي دهد. روز به روز اين نهال بارور، بالنده‏تر و ريشه دارتر  شد. اين نهالِ جمهورى اسلامى است؛ اين همان كلمه‏ى طيبه است؛


« أصلها ثابت و فرعها فى السّماء .»


امروز نظام جمهورى اسلامى در همه‏ ى اين منطقه، باثبات‏ترين نظام است. ملت ايران امروز در اين منطقه پرشورترين و مصمم ‏ترين و پاىِ كارترين ملت هاى اين منطقه است. و نظام جمهورى اسلامى در اين مدت توانسته است با قدمهاى بسيار بلندى در همه‏ى زمينه‏ ها به پيش برود. در ميدان سياست، ادبيات سياسى دنيا را با عناصر مهمى تغيير داد؛ در ميدان علم، ركود مطلق حاكم بر اين منطقه و اين كشور را بر هم زد. جوانان ما به خود اميدوار شدند؛ خود را باور كردند. حركت عمومى ملت و دولت به سمت آرمانها، حركتى شتابنده است. دولتها و دولتمردانِ گوناگون در جهت حركت انقلاب اسلامى، در تمام طول اين مدت، پيش رفتند و كارهاى بزرگى انجام گرفت و در دنياى اسلام روز به روز چهره ‏ى جمهورى اسلامى درخشانتر و آبروى ملت ايران بيشتر شد.
امروز در هر نقطه‏ ى از دنياى اسلام و ميان امت اسلامى، در ميان جوانان، در ميان دانشگاهيان، در ميان توده‏ هاى مردم كه شما برويد و نظرخواهى كنيد، نظام جمهورى اسلامى، امام بزرگوار و ملت، در اين نظام مورد قبول و تصديق و حمايت و محبت اكثريت آنها هستند. ملت، در صحنه؛ نظام، در حال پيشرفت؛ كشور، در حال تحرك به سمت آرمان ها؛ و دلهاى جوان، سرشار و لبالب از اميد. اما ما بايد بدانيم و توجه كنيم كه تداوم اين حركتِ مبارك، بسته به اين است كه خطوط اصلىِ اين حركت را هرگز از ياد نبريم؛ كما اينكه تا امروز قاطبه ‏ى ملت ايران و بخش عظيمى از نخبگان اين كشور، آن را از ياد نبرده ‏اند و آن را دنبال كرده ‏اند.
اگر در بين خطوط اصلى چند نقطه‏ ى اصليتر را بخواهيم نشانه كنيم و مطرح كنيم، يكى اسلامى بودن است؛ يكى مردمى بودن است؛ يكى نو بودن و ابتكارى بودن است.
اسلامى بودن داراى خصوصيات گوناگونى است. ابعاد مختلفى از همين مطلب، از همين عنوان اسلامى بودن فهميده مي شود كه بايد به آنها توجه داشت. ما مي گوئيم نظام ما، اسلامى است؛ يعنى متعلق به اسلام است؛ مورد توجه و قبول همه ‏ى مسلمانان است؛ مخصوص يك فرقه‏ ى از مسلمانان نيست. درست است كه اين نظام از دلِ معارف شيعى جوشيد و به وسيله‏ ى يك مرجع تقليد شيعه، رهبرى و هدايت شد، اما نظام جمهورى اسلامى هرگز شناسنامه‏ ى تك‏ مذهبى براى خود فراهم نكرده است. به همين دليل هم هست كه در سرتاسر دنياى اسلام، جوانان از مذاهب مختلف اسلامى، طرفدار و علاقه‏مند به اين نظام بوده ‏اند و نام امام را گرامى و مقدس داشته‏ اند. در تمام اين بيست و هشت سال و تا امروز، در كشورهاى عربى، در بسيارى از كشورهاى اسلامىِ غير عربى در شرق و غرب دنياى اسلام، جوانان، دلباخته ‏ى نام امام بزرگوار ما و شيفته‏ ى جمهورى اسلامى‏ اند.
امروز جوانان سنىِ فلسطين مانند جوانان شيعه‏ ى مخلص لبنان، چشم به نظام جمهورى اسلامى دوخته‏ اند. اميد را از نگاه به جمهورى اسلامى در دل خود انباشته مي كنند. استقامت جمهورى اسلامى، آنها را اميدوار  مي كند. آنها از عزت جمهورى اسلامى احساس عزت مي كنند. در هر كشورى از كشورهاى اسلامى، هركدام از مسئولان عالى‏رتبه‏ ى كشور ما به دانشگاهى رفتند، به ميان مردم رفتند، مردم آنها را مانند جان در آغوش گرفتند؛ به آنها عشق مي ورزند. هر چه مواضع يك مسئول صريحتر و روشنتر نمايانگر مواضع جمهورى اسلامى باشد، محبت و ارادت دنياى اسلام به او بيشتر مي شود. بنابراين اسلام در كشور ما به معناى اسلام فرامذهب و هويت فرامذهبى است. اكثريت مردم كشور ما كه شيعه و امامى و مخلص اهل‏بيت (عليهم ‏السّلام) هستند، در كنار اكثريت دنياى اسلام كه داراى مذاهب مختلف اهل تسنن‏اند، و در كنار برادران شيعه‏ى خودمان در عراق و در لبنان و در پاكستان و در بحرين و در ديگر نقاط، با يك نگاه به جمهورى اسلامى نگاه مي كنند و حاضرند در راه جمهورى اسلامى فداكارى كنند. ما در جنگ تحميلى افرادى از كشورهاى ديگر را سراغ داشتيم كه براى دفاع از مرزهاى جمهورى اسلامى، آماده‏ى فداكارى بودند. اسلامى بودن، يعنى وابسته‏ ى به اسلام و مبتنى بر شرع مقدس اسلام.
يك بُعد ديگر اسلامى بودن اين است كه ما ارزشهاى اخلاقى و نظامهاى سياسى و اجتماعى و قواعد كلىِ دين را از كتاب و سنت مي گيريم و به آن متعبديم. ما به تعبد به كتاب و سنت افتخار مي كنيم.

يعني همان چيزي که مرحوم امام نيز در ابتداي وصيت نامه خويش مي فرمايند که ما راه و روش و کتاب و سنتي داريم که منحصر به اسلام است و در هيچ جاي ديگري پيدا نمي شود و افتخار هم مي کنيم که به اين کتاب و سنت تعبد داشته باشيم يعني بگوييم هر چيزي را که کتاب و سنت مي فرمايد بر روي چشم.

و معتقديم فهم درست كتاب و سنت، براى يك نگاه باز و روشن و براى يك جامعه‏ى اسلامى مي تواند صدها راه براى مسائل گوناگون زندگى باز كند. بعضى خيال مي كنند تعبد به كتاب و سنت، محدود كننده‏ ى انسان در تجربه ‏هاى گوناگون و پى‏درپى و نوبه‏نو در زندگى جهانى است. اين ناشى از درست نشناحتن كتاب و سنت و نگاه عاميانه به كتاب و سنت كردن است.

اين قسمت را بنده خيلي تاکيد دارم که حتما در اين جلسه بيان شود و آن اين است:

نگاه مجتهدانه به كتاب و سنت مي تواند راههاى گوناگونى را باز كند براى اينكه انسان بتواند جامعه، خود و نظامهاى گوناگون را اداره كند و راههاى بازى را در مقابل خود بيابد.


اين مطلب خيلي مهم است و تا کنون شنيده نشده و يا اينکه ما نشنيده ايم که گفته باشند اجتهاد در اسلام همان است که در زمان غيبت پيشوايي به او واگذار شده، هيچ وقت يک غير مجتهد يعني غير متخصص در کتاب و سنت نبايد مرجع شود و بايد هميشه آنهايي در راس باشند که مجتهدانه فکر مي کنند و راههاي نجات بشريت و اسلام را از کتاب سنت تشخيص مي دهند.
يك بُعد مهمِ اسلامى بودن اين است كه اجتهاد اسلامى، مي تواند به تمام نيازها پاسخگو باشد و پشتوانه‏ى علمى فقيهان و متكلمان و فيلسوفان اسلامى و دانشمندان علوم اسلامى، مي تواند راهها را باز كند.
خط اصلى دوم، مردمى بودن است. مردمى بودن در نظام جمهورى اسلامى، يك شاخه‏ى اصلى است؛
هميشه صحبت از مردمي بودن بود اما صحبت از نظام اجتهادي  کتاب و سنت همراه آن نبود اما در اين سخنراني ايشان ابتدا آن را بيان کرده اند.
يعنى رأى مردم، هويت مردم، كرامت مردم، خواست مردم، از جمله‏ى عناصر اصلى در نظام جمهورى اسلامى و اين بناى مستحكم است. رأى مردم تعيين‏كننده است. نيازهاى مردم، هدف اساسىِ دولتمردان و نظام جمهورى اسلامى است. اين نيازها، هم نيازهاى مادى است و هم نيازهاى معنوى و اخلاقى و روحى.

از اين جهت است که کتاب و سنت بايد مجتهدانه رشته امور اجتماع را بدست گيرد زيرا که بشر هم نيازهاى مادى دارد و هم نيازهاى معنوى و اخلاقى و روحى.

در نظام جمهورى اسلامى همچنانيكه اقتصاد مردم اهميت دارد، امنيت مردم هم اهميت دارد؛ همچنانيكه امنيت جسم آنان داراى اهميت است، امنيت اخلاق آنان هم داراى اهميت است ؛

بنده بارها عرض کرده ام که ما يک وزارتخانه اي که اين جور کارها را انجام دهد نداريم، اگر اخلاق هم جزء نيازهاي بشر است يعني مردم بايد انسان ساخته شوند و نه يک حيوان صنعتي يک حيوان ابتکاري و اختراعي و مادي، و اگر قرار است که انسان ساخته شود و دنيا بايد به دست انسانها بيفتد و اصلاح شود بايد وزرا و وکلا انساني ساخته شده باشند و امنيت اخلاقي به دست ساخته شده ها بيفتد. حفظ نظام خانواده بسيار مهم است که با اخلاق حفظ مي شود.

 همچنانيكه حفظ تشكيلات كشورى مهم است، حفظ نظام خانواده هم مهم است. جمهورى اسلامى در مقابل همه‏ى اين نيازهاى مردم، خود را موظف مي داند و مردم به معناى حقيقىِ كلمه، صاحب رأى و صاحب اختيارند؛ بر خلاف دمكراسى رائج در غرب؛ ليبرال دمكراسى شكست‏ خورده‏ى رسوا شده ‏ى غربى. دمكراسى غربى در حقيقت انتخاب مردم نيست، انتخاب زرسالاران است؛ حتى انتخاب بدنه‏ ى احزاب هم نيست، انتخاب سران و رهبران احزاب است. آنها هستند كه حكومتها را مى ‏آورند و مي برند؛ آنها هستند كه تصميم هاى بزرگ را ميسازند. مردم در اكثر تصميمهاى بزرگ، بركنار از تصميم ‏گيرى و تصميم‏ سازى‏اند؛ كسى هم به آنها اعتنا نمى‏كند. آنقدر هم آنها را گرفتار مشغله و كار مي كنند كه نمي توانند و فرصت آن را پيدا نمي كنند كه آنچه را كه مي خواهند، به زبان بياورند. ساخت استبدادى و ديكتاتورى به شكل بسيار مدرن و پيشرفته، امروز در بسيارى از كشورهاى غربى و در رأس آنها در امريكا مستقر و حاكم است. آنجا مردم به معناى انسانهاى صاحب اختيار و صاحب اراده، نقشى در بر سركار آوردن حكومت ها ندارند؛ پول است و زورِ صاحبان سرمايه و زرسالاران است كه همه چيز را تعيين ميكند و همه چيز را در مجراى دلخواه خود به حركت مى‏اندازد. نظام جمهورى اسلامى، آن دمكراسى مبتنى بر مبانى غلط غربى را رد مي كند. مردم‏سالارى دينى به معناى كرامت حقيقى انسان و حركت عموم مردم در چهارچوب دين خدا و نه در چهارچوب سنت هاى جاهلى و خواسته‏ هاى كمپاني هاى اقتصادى و اصول خودساخته‏ ى نظاميان و جنگ‏ سالاران است. در نظام جمهورى اسلامى، حركت برخلاف آنهاست؛ حركت در چهارچوب دين خداست و اراده‏ى مردم، تعيين كننده‏ى مطلق است.

اينجاست که به سوالي که دوستان در جلسه گذشته مطرح کردند که کسي به اين مطالب توجه خوبي نمي کند پاسخ داده مي شود. وقتي ما متوجه شديم که بايد در چهارچوب دين خدا کار کنيم آنگاه بايد تاريخ اسلام را مطالعه کنيم و مي بينيم که شخصي مي گويد من آمدم در مسجدالحرام و ديدم که جواني آمد و به خورشيد نگاه کرد که به مرحله ظهر رسيده بود آنگاه ايستاد و يک جوان ديگر و يک زن نيز پشت سر او به انجام حرکاتي مشغول شدند، من از ابوطالب پرسيدم که قضيه چيست؟ او گفت که آن جوان مي گويد من پيغمبر هستم و آن دو نيز به او گرايش پيدا کرده اند.
خب معلوم مي شود که در اوايل اسلام هم کسي به اين حرفها گوش نمي داده ولي الحمدلله الان صداي « اشهد ان محمداً رسول الله » همه جا پرشده و پرخواهد شد انشاءالله. و ما نبايد به خاطر اين ضعفي که وجود دارد از کار زده شويم.

امروز نظامهاى غربى و در رأس آنها امريكا، همين دمكراسىِ بد تجربه‏شده و بد امتحان‏پس‏داده را مي خواهند به‏زور به بعضى كشورها تحميل كنند. دولت فلسطين را كه از آراء مردم برخاسته، قبول نمي كنند؛ براى دولت عراق كه از آراء مردم به معناى حقيقى كلمه، جوشيده و بر سر كار آمده، انواع مشكلات را درست مي كنند؛ از كودتاهاى نظامى و كودتاگران نظامى به شرطى كه زير فرمان آنها باشند، كمال حمايت را مي كنند، باز دم از مردم‏سالارى مي زنند!
مشخصه‏ى سوم نوآورى است. من با اصرار مي خواهم به نخبگان سياسى و فرهنگى خودمان اين توصيه را بكنم كه مبانى اسلام را آنچنانيكه از كتاب و سنت فهميده مي شود، بيان كنند و در مقابل نگاه پرسشگر مردم دنيا يا مردمى از داخل كشور خودمان قرار بدهند. اين بسيار بد است كه بعضى از ما احياناً به خاطر احساس حقارتى كه در مقابل غربيها مي كنند، سعى كنيم افكار اسلامى را آن‏جورى بيان كنيم كه با نظرات غربى تطبيق بكند؛ اين بسيار نامناسب و ناشايسته است . ما امروز معارفى داريم؛ ادبيات سياسىِ ما در دنياى امروز داراى جذابيت است. يك عده‏اى چون خودشان دلباخته‏ى به مفاهيم غربى هستند، افكار اسلامى، مبانى حكومتى و قواعد گوناگون اجتماعى در اسلام را جورى بيان مي كنند كه با مبانى غربى تطبيق كند؛ براى اينكه آنها خوششان بيايد! ما بايد اين فكر را بكنيم كه اين نوآورى اسلامى را كه تاكنون بركات خودش را به اين روشنى نشان داده است، با اينكه ما در عمل نواقص زيادى داشته‏ايم، بتوانيم به دنيا تفهيم كنيم؛ به دنيا بشناسانيم. امروز مشتاقان معارف معنوى واقعى و راستين، معارف معنوى راستين، نه آنچه كه بعضى از مكاتب انحرافى به عنوان معنويت بيان مي كنند، در دنيا بيشمارند؛ زيادند. زندگى مادى، چرخ و پَر زندگى ماشينى، مردم بسيارى را به ستوه آورده است. مكتب اسلام مي تواند دريچه‏اى در مقابل آنها باز كند؛ عالَم نوى را به آنها نشان بدهد. ما نبايد در بيان حقايق اسلامى، نوآوريهاى اسلامى را با تطبيق با مبانى غلط ديگران از بين ببريم و اين جلوه را خراب كنيم. ما از ياد گرفتن از ديگران ننگ نداريم. هرچه را كه بلد نيستيم، از ديگران ياد مي گيريم. آن حرف خوبى كه ديگران بگويند، آن را از آنها مي پذيريم؛ اين دستور اسلام است؛ اما آنجائيكه مي خواهيم سخن اسلام را بيان كنيم، بايد سخن اسلامِ ناب را فراهم بكنيم.

يعني از راه اجتهاد و فهم و بحث ديني آنچه را که اسلام خواسته را عنوان کنيم و پاي آنها بايستيم و جهاد کنيم. و اين جهاد از ما برداشته نمي شود تا زماني که بميريم.


من در يك جمله عرض بكنم: براداران و خواهران عزيز! اين هويت جديدى كه امام بزرگوار ما به وجود آورد، با ناباورى همه ‏ى دنيا مواجه شد. آن روزى كه در مقابل جنگ تحميلى توانست دوام بياورد و پيروزى را به نام خود ثبت كند، يك بار ديگر دنيا را متعجب كرد؛ آن روزى كه توانست با پيشرفت علمى خود در مسئله‏ى هسته‏ اى و مسائل ديگر علمى، توانائيهاى خود را اثبات كند، يك بار ديگر چشم هاى افراد صاحب‏نظر را متعجب و خيره‏ى به خود كرد. من عرض مى‏كنم راه طولانى‏ اى در پيش داريد و در اين راه طولانى، موفقيت هاى بيشمارى در انتظار شماست. آنچه كه تا كنون ملت ايران از موفقيتها به دست آورده است، در مقابل آنچه كه به بركت ايستادگى و روشن‏ بينى و آگاهى، در آينده ان‏شاءاللَّه به دست خواهد آورد، چيزى محسوب نمي شود. آينده‏ى ملت ايران از گذشته‏ ى او بمراتب بهتر خواهد بود. امروز دستگاه امپراطورى خبرى و رسانه‏اى دشمن، سعى مي كند تصوير مخدوش و غلطى را از ملت ايران و جمهورى اسلامى منعكس كند؛ اما تصوير واقعى اين است: ملت ايران در برابر همه‏ ى تهديدها و چالشهائى كه در اين بيست و هشت سال با آن مواجه بود، پيروز شد؛ ملت ايران در مقابل همه‏ ى فشارهاى گوناگونى كه آوردند، توانست اصول خود و جهتگيريهاى خود را حفظ كند؛ ملت ايران بر اثر صبر و پايمردى خود توانست هم در بخش علمى و آنچه مربوط به پيشرفتهاى علم و فناورى است، هم در بخشهاى مديريت اجتماعى و سياسى كشور و هم در وجهه‏ى عزت بين ‏المللى، رتبه‏ى خود را به رتبه ‏هاى بسيار بالا برساند و بالاخره ملت ايران توانست براى ملتهاى مسلمان منطقه الگو بشود. ملتها از ايستادگى ملت ايران احساس عظمت مي كنند؛ احساس عزت مي كنند؛ عزت ملت ايران را عزت خودشان مي دانند. اين، آن هويتى است كه انقلاب اسلامى با پايمردى اين مرد بزرگ و با همت ملت ايران به وجود آورده است. ما وظائف سنگينى داريم كه بايد اين وظائف را انجام بدهيم. دولتمردان وظائف سنگينى دارند كه بايد انجام بدهند. ملت حق دارد اولين چيزى را كه از مسئولان انتظار دارد و توقع مي برد، ملاحظه‏ ى عدالت باشد. براى تأمين عدالت كه بسيار هم دشوار است، بايد همه كار كنند؛ همه تلاش كنند. من اول سال گفتم: مسئله‏ى اقتصادى يك مسئله‏ ى مهم كشور است. مسئله‏ى جنگ روانى دشمن يك مسئله‏ ى مهم ديگر است. مسئله ‏ى پيشرفت علمى هم مسئله ‏ى سومى است كه براى ملت ما بسيار مهم است.
ملت عزيز ما در زمينه‏ ى اقتصادى و فعالان اقتصادى، آنچه ميتوانند بايد تلاش كنند. در بخش سرمايه ‏گذارى، در بخش كارگرى، در بخش نوآوري هاى فنى و صنعتى، در بخش رشد كشاورزى، هركس هرچه مي تواند بايد تلاش كند.
در كار اتحاد ملى و مقابله‏ ى با جنگ روانى دشمن، همه بايد هوشيار باشند. ملت ايران به فضل پروردگار اين توانائى را دارد كه از خطرات عبور كند؛ از آنچه كه دشمن آن را تهديد مي داند، عبور كند. دشمن چشم دوخته است به نقاط اختلاف در ميان ملت بزرگ ايران، براى برجسته كردن موارد اختلاف يا ايجاد كردن موارد اختلاف. اواخر امسال ما انتخابات داريم؛ دشمن تصور مي كند مي تواند با چالش هاى انتخاباتى، بين مردم ما جدايى و تفرقه بيندازد. ما به حول و قوه‏ ى الهى همين انتخابات آينده‏ ى مجلس را وسيله‏ ى ديگرى براى رشد و عزت اين ملت قرار خواهيم داد. پيوند برادرى ميان ملت لازم است، اما كافى نيست؛ پيوند برادرى علاوه‏ ى بر درون ملت، بايد ميان امت اسلامى با كشورها و ملتهاى ديگر برقرار باشد. جنگ شيعه و سنى از جمله‏ ى توطئه‏ هاى بزرگ دشمنان است. يك گروه متعصبِ متحجرِ بى‏خبر از حقايق عالَم و بى‏خبر از معنويت را در مقابله‏ ى با فِرق اسلامى به راه مى‏اندازند - در عراق يك‏جور، در لبنان يك‏جور، در مناطق ديگر يك‏جور - براى اينكه اختلاف ايجاد كنند.
 برادران مسلمان چه در ايران، چه در عراق، چه در پاكستان، چه در لبنان، چه در فلسطين، چه در ديگر مناطق عالَم، از هر مذهبى كه هستند، اين را مي دانند كه نظر ما اين است و نظر علماى حقيقى اسلام اين است كه: «آلودن دست به خون برادر مسلمان، جزو گناهان غيرقابل بخشش است». كسانى دست خود را به خون برادران مسلمانشان مى‏ آلايند به عنوان پيروى از اسلام؟! به نام پايبندى به اسلام؟! اين خروج از اسلام است. همه بدانند: برادرى ملت ايران با ملتهاى مسلمان ديگر، يك برادرى واقعى است؛ اختلاف مذهبى در جاى خود هست - شيعه، شيعه است؛ سنى، سنى است - در ميان اهل تسنن و در ميان شيعه، اختلافهاى فكرى و مذهبى باز هم وجود دارد؛ اما همه‏ى اينها زير پرچم لا اله الّا اللَّه و محمد رسول اللَّه بايد برادر باشند و در مقابله با دشمنان اسلام و دشمنان امت اسلامى بتوانند ايستادگى كنند.
پروردگارا امام بزرگوار ما را با پيغمبران محشور كن؛ ما را قدردان ميراث گرانقدر معنوى او قرار بده؛ ما را قدردان شخصيت بى ‏نظير او قرار بده. پروردگارا ملت ايران را پيروز كن؛ ملت ايران را كامياب كن؛ ملت ايران را روز به روز عزيزتر بفرما. پروردگارا امت بزرگ اسلامى را با همه‏ى نعمتها و كرامتهاى خود، سربلند بگردان. پروردگارا امت بزرگ اسلامى را روز به روز متحدتر بفرما. پروردگارا برادران علاقه‏ مند به نظام جمهورى اسلامى و علاقه ‏مند به امام راحل و محبوب دل اين ملت را در هر نقطه‏ ى دنيا كه هستند، مشمول تفضلات خود قرار بده؛ قلب ولىّ‏عصر (ارواحنا فداه) را از ما راضى بفرما. والسّلام عليكم و رحمه اللَّه و بركاته.



و صلي الله علي محمد و آل محمد.
جلسه ي چهارم شرح اربعين

 

پایان

 

 

دانلود فايل pdf جلسه چهارم شرح اربعين حضرت امام خميني(ره)

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط بیات در تاریخ 1348/10/11 و 6:54 دقیقه ارسال شده است

دست شما درد نکنه...
یا علی


کد امنیتی رفرش
درباره ما
این پایگاه برای انعکاس فعالیت های مسجد و مکتب تعلیمی و تربیتی حضرت زهرا سلام الله علیها راه اندازی شده است.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 65
  • کل نظرات : 27
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 39
  • آی پی امروز : 5
  • آی پی دیروز : 17
  • بازدید امروز : 14
  • باردید دیروز : 20
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 104
  • بازدید ماه : 323
  • بازدید سال : 1,342
  • بازدید کلی : 92,226