حضور دائم است که انسان را نیل به حقیقت میدهد، زیرا نوار کاست و فیلم و ویدئو گرچه میتوانند تا اندازهای در فرد و حالات معنوی او موثر باشند، اما نمیتوانند به معنای اتم، انسانسازی کنند؛ چون ضبط و تلویزیون جمادند و فاقد حیاتند و آن که فاقد حیات است، نمیتواند معطی حیات شود و لذا در حین گوش دادن نوار، پایش را هم دراز میکند و یا این که با دیگری حرف میزند و یا هر وقت خواست، نوار را خاموش میکند و....تمام اینها ناشی از عدم حضور است. وگرنه حضور، حدودی دارد که حاضر باید آنها را رعایت نماید و اتفاقاً تمام برکات نیز زیر سر همین حضور است[۱].
حضرت استاد عظیم الشان ما نیز بارها در درسهایشان میفرمودند: "درس، بی حضور نمیشود!" و لذا ما نیز بارها به عرض رساندیم که: مبادا در ایام محرم و شبهای ماه مبارک رمضان، نشستن پای تلویزیون و دیدن برنامههای آن را، جایگزین شرکت در مجالس درس و بحث و سخنرانیها و مدیحه سراییها نمایید و به همانها اکتفا کنید! زیرا تاثیر حضور در این گونه مجالس، ولو این که سخنران آن به خوبی سخنرانهای ضبط و تلویزیون نباشد، به مراتب بیش از تاثیر نشستن پای رادیو و تلویزیون است، زیرا هر چه باشد، آن زنده است و این مرده و اگر قرار به حیات دادن و احیا کردن است، پس زنده میتواند زنده کند؛ نه مرده، که اگر او میتوانست، خودش را زنده میکرد!
از طرفی هم عرض کردیم که برکت درس به دوام آن است. نفس آنچنان خوپذیر است که شخص میبیند پس از، یک ماه که، هر شب در حال نماز شب خواندن بوده، همین که یک شب – به علتی – نماز شب از او فوت شد، شب بعد، نفس، پی همان یک شب را گرفته و سعی دارد، خود را همرنگ آن کند؛ معلوم میشود که نفس، از حال قبلی خود فرار کرده است.
تمام ماه مبارک رمضان را روزه میگیرد، اما همین که عید فطر میشود و افطار میکند و قصد مینماید که روز بعد را هم روزه بگیرد، میبیند که نفس به میدان آمده، بازیگری میکند، و به سختی میتواند یک روز بعد از عید فطر را به استحباب روزه بگیرد. و لذا شاید فردی در غیر ایام ماه مبارک، روزه مستمر بگیرد، اما نتواند به اندازه فردی که هفتهای یک بار روزه میگیرد، جلوی نفس خود را بگیرد و در برابر خواستههای آن بایستد. اتفاقاً همانی که هفتهای یک بار روزه میگیرد، سختی بیشتری را متحمل میشود و اراده بیشتری میکند تا در برابر نفس و خواستههای آن ایستادگی کند، زیرا همین که نفس او میخواهد به خوردن و آشامیدن خو کند، سریع روزه میگیرد و از خواهش او سرباز میزند و لذا شخص بسیار در سختی میافتد. بنابراین، در شریعت مطهره ما فرمودند: روزه گرفتن در سه روز از هر ماه، مستحب است، روز اول و روز وسط و روز آخر هر ماه. غرض اینکه، اگر درس مستمر نباشد، نتیجه حاصل از آن بسیار دیر به دست خواهد آمد.
جناب خواجه طوسی میفرمودند: اگر هیزمی را در آتش کنید و بعد از مدتی که هنوز هیزم افروخته و شعله ور نشده، آن را از آتش بیرون کنید، و پس از سرد شدن، دوباره آن را در آتش کنید و پس از مدتی بار دیگر آن را از آتش خارج کنید و چند دفعه این کار را تکرار کنید هر چه هم بگذرد آخر نخواهید توانست هیزم را آتشین کنید یا از آن زغال یا اَنگِشتی درست نموده و به واسطه آن فضایی را روشن سازید. اما اگر همین هیزم را آنقدر در آتش نگهدارید که حرارت، در متن آن نفوذ کند و آن را زغال گرداند، میبینید، بعد از خارج کردن آن از آتش، گرچه به ظاهر زغال سیاه و اَنگِشتی بیش نیست، اما همین، اگر در مجاورت بادی قرار گیرد، شعلهور میشود و از متن خود، آتش بیرون میدهد و آنقدر میسوزد تا خاکستر شود:
"إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ"
این مسیر، ویژگی دیگری نیز دارد و آن، این که: سالک، تا قصد سفر کرد، از عالم و آدم برای او موانع و مزاحم میآیند:
هر که در این درگه مقربتر است جام بلا بیشترش میدهند
اشتیاق فراوانی برای شرکت در مراسمس دارد، اما همین که خود را آماده رفتن میکند، مشکلی برایش پیش میآید و از رفتن باز میماند. این حوادث و موانع، محکی است از جانب نظام عالم بر سالک طریقت. تا سالک چقدر از این امنحان موفق بیرون آید؟ لباس را پوشیده و خود را برای رفتن به کلاس آماده کرده است، اما ناگهان میبیند، در منزل به صدا در آمده و عدهای از دوستان و خویشان او در همین موقع به مهمانی او آمدهاند. آری سالک باید آزموده شود، اگر امروز این مانع را برطرف نکرد و به خاطر مهمانان، کلاس نرفت، مطمئناً فردا و پس فردا موانع دیگری برایش پیش میآید؛ میبیند همسر و فرزندانش مریض شدهاند، خودش دچار مشکلات مالی شده و یا در هنگام رفتن، احساس خستگی و کسلی به او روی آورده است و دهها مشکل دیگر برای او رخ داده است.
چه اشکالی دارد وقتی هنگام رفتن به درس، عزیزی به دیدن شما آمد، به او بگویید: " هر دوستی خیر دوستش را میخواهد و من میدانم که تو دوست و خیرخواه من هستی. الآن که تو آمدی، مشغول آماده شدن برای رفتن به کلاس بودم که اتفاقاً برای آن اهمیت بسیاری قایل هستم، اگر صلاح میدانی و دلت میخواهد، از تو هم میخواهم که همراه من بیایی، اما اگر به دلایلی نمیخواهی با من بیایی، از شما دوست محترم تقاضا میکنم ساعتی در خانه من با این چند کتابی که در اختیارتان میگذارم، بمانید تا من به کلاس بروم و زود برگردم؛ میوه هم برایتان میگذارم! تلویزیون هم که هست! تا مقداری میوه بخورید و تلویزیون تماشا کنید و چند صفحهای کتاب بخوانید، من بر میگردم".
عزیزان من! این نکته را به تجربه خدمتتان عرض میکنم که محال است عالم مزاحم سالک حقیقی بشود! اگر چه در ابتدای راه برنامه تکوینی نظام عالم این است که سالک را با اسباب مختلف مورد آزمایش و امتحان قرار دهد. یک روز با باران، یک روز با سرما، یک روز با سرمایه، یک روز با زن، یک روز با فرزندان، یک روز یا خواب، یک روز با ماشین و.....
اگر سالک تک تک این موانع را پشت سر گذاشت و به حقیقت تصمیم گرفت، در صورت بروز هر مشکلی – هر چه که باشد – این درس و بحث را، حتی برای یک روز هم تعطیل نکند، از آن به بعد خودِ عالم مُجزی نیست که مزاحمتی برای چنین فردی ایجاد کند. فرد ناگهان میبیند، همسرش که تا دیروز، مخالف رفتن او به این کلاسها بود، امروز نه تنها مخالفتی ندارد، بلکه خود او نیز تصمیم گرفته با همسرش به این کلاسها بیاید و همین طور موانع دیگر، یکی یکی برداشته میشود؛ این را به "ولایتتکوینی" نظام عالم تعبیر میکنند. که در آینده به تفصیل راجع به آن بحث خواهیم کرد.
قابل ذکر است که عزیزان خواهران شوهردار از شوهران اجازه داشته باشند یعنی ایشان مخالفتی نداشته باشند که اگر واقعاً راضی نباشند بنا بر شرع انور بدون اجازه حق آمدن به چنین کلاسهایی را ندارند و خواهرانی که شوهر ندارند هم با اجازه پدران خود تشریف بیاورند یعنی از ناحیه ایشان مخالفتی وجود نداشته باشد و اگر مخالفتی هست از مجتهد خود استفتاء کنند که آیا اجازه پدر را برای یادگیری عقاید شرط میداند یا نه هر چه جواب دادند عمل نمایند.
دریافت جلسه سوم شرح معرفت نفس- استاد صمدی آملی (قسمت اول)
دریافت جلسه سوم شرح معرفت نفس- استاد صمدی آملی (قسمت دوم)