loading...
مسجدومکتب تعلیمی وتربیتی حضرت زهرا سلام الله علیها
نویسنده اول بازدید : 157 دوشنبه 27 آذر 1391 نظرات (0)

 بسم الله الرحمن الرحیم

شرح حديث اول از چهل حديث حضرت امام خميني(ره)

در محضر حضرت آيت الله خسروشاهي(جلسه بیست و دوم)

 

منزل اول تفکر است:
انسان باید در هر شبانه روز مقداری درباره اینکه مولای او، خدا و خالق او، سازنده جهانی که در او هست از او چه خواسته تفکر کند.
در این باره به عرض رسید که اینجا لازم نبوده مرحوم امام اثبات عقیده و خداشناسی را بیاورد و بعد در قدم دوم وارد تفکر شود و بفرماید که وقت فکر کردن در خواست اوست پس از اثبات او  فرموده:

«مولای او که او را در این دنیا آورده و تمام اسباب آسایش و راحتی را از برای او فراهم کرده»

این اشارات کافی است و خود اشاره به برهان نظم و آفرینش است و قبلا هم گفتاری از ایشان نقل شد که: وجود خداوند برای هر صاحبدلی روشن و بدیهی است.
درباره آفت کوری عقل و قساوت قلب هم قبلا صحبتی شد و لذا با روشنی وجود پروردگار قدم اول تفکر و جستجو کردن هدف از خلقت انسان است که به این جا می رسد که انسان درک می کند که جهان با این عظمت نمی شود بدون هدف باشد. این است که بر گذشته خود متاسف و دلسوز و دارای عواطف دلشکستگی می شود و همچنین بر اجتماعات تمدن نمای فعلی که به جای انسانیت وحشی صفت شده اند و علم و ماشین و زندگی طبیعی آنها را کور و کر کرده به حال آنها رقّت و ناراحتی پیدا می کند که چرا انسان باید این مساله را قبل از هر علمی بررسی نکند که هدف از خلقت او چیست؟ آنگاه درباره آن هدف بیندیشد و علومی تدوین کند و فرهنگی آموزش دهد که از آتیه هم بهره ببرد نه اینکه فقط همین چند روز دنیا باشد و مانند حیوان سر در آخور آینده خود را نبیند.
خوشبختانه دانشمندانی مانند انیشتین به مقام اقدس الهی توجهی کرده اند ولی متاسفانه از بیچارگی و درماندگی خویش به خاطر نادانی ها در قسمت تشخیص تکالیف سخن به میان نیاورده اند. او "انیشتین" می گوید:

«به دشواری می توانید کسی را پیدا کنید که بین افکار علمی عمیق دارای احساسات مذهبی خاص خود نباشد، اما آن مذهب با مذهب مردم ساده لوح تفاوت دارد، حس مذهبی او غالبا به صورت یک حیرت مجذوبانه در مقابل هماهنگی قوانین طبیعی است که این هماهنگی حکایت از یک عقل با عظمتی می نماید که با مقایسه آن تمام تفکرات و اعمال وجود انسان یک انعکاس کاملا ناچیزی می باشد در عالم مجهول نیروی عاقل و قادری وجود دارد که جهان گواه وجود اوست.»
خوب اگر اینطور است چرا نباید انسان پس از برخورد با چنین نیروی عاقل و قادری که جهان گواه وجود اوست از جای برخیزد، از کلاس علمی بیرون بیاید و در پی جستجوی علم تکلیف شناسی برآید . اینجاست که شکست کلیسا و ادیان انحرافی ضربه قاطع و کشنده ای بر علم وارد کرده و علوم را سرگردان کرده و ما واقعا باید خداوند را تشکر کنیم که دانشمندان اسلامی ما با توجه به مقام ربوبیت انسان و جهان ما را مامور به انجام تفکر در هر شبانه روز می نمایند تا اینکه دلسوزانه چاره ای برای خود بدست آوریم و همچون حیوانات نباشیم که نه صاحبی برای خود بشناسند و نه تکلیف خود را درباره او بدانند که در فراز هشتم دعای اول «صحیفه مبارکه سجادیه» آمده است:

وَالحَمدُلِلّه الَّذی لَو حَبَسَ عَن عِبادِه مَعرفَةَ حَمدِه عَلی ما اَبلاهُم مِن مِنَنِه المُتتابِعَةِ وَاَسبَغَ عَلَیهِم مِن نِعَمِهِ المُتَظاهِرَة لَتَصَـَّرفـُوا فی مِنَنِه فَلَم یَحمَدُوهُ وَ تَوَسَّعوُا فی رِزقِه فَلَم یَشکُروُهُ
سپاس خدای را که اگر بندگانش را از شناختن سپاسگذاری خود بر نعمتهای پی درپی که به ایشان داده و بخشش های پیوسته که برای آنها تمام ساخته باز می داشت و امر نفرموده بود که شکر نعمت هایش را به جای آورند، نعمتهایش را صرف نموده و او را سپاس نمی گذاردند و در روزی و بخشش هایی که به آنها عطا کرده فراخی می یافتند و شکرش را به جای نمی آوردند.

فراز نهم:
وَ لَو کانُوا کذلکَ لَخَرَجوُا مِن حُدودِ الِانسانیهِ اِلی حِدِّ البَهیمیّه فَکانوُا کَما وصف فی مُحکَمِ کتابه * اِن هُم اِلاّ کالانعامِ بَل هُم اَضَلُّ سَبیلا 
اگر چنین می بودند از حدود انسانیت به مرز بهیمیت و چارپایان بی خرد می رسیدند و تنزل می کردند و آنگونه بودند که در کتاب محکم و استوار خود، قرآن مجید، سوره فرقان آیه چهل و چهارم توصیف شده اند: «ان هم الا کالانعام بل هم اضل سبیلا » جز مانند چارپایان نیستند بلکه گمراه ترند.

زیرا همه حیوانات از قوای طبیعی و غریزیشان بهره می گیرند ولی انسان به عقل و خرد که امتیاز اوست توجهی نمی کند.دانشمند دیگری متوجه بیچارگی بشریت شده ولی باز از توجه به مساله اینکه سازنده بشر و جهان چه از ما خواسته فرومانده و در تاریکی جهل فرو رفته.

 «فن براون» دانشمند موشکی آمریکا ضمن مصاحبه ای چنین گفت:

"خوب گوش کنید ، من با بسیاری از دانشمندان جهان آشنا شده ام و گروه زیادی از آنان را می شناسم ولی هرگز به دانشمندی برخورد نکرده ام که شایستگی عنوان دانشمند داشته باشد و بتواند طبیعت را توجیه و تفسیر کند بی آنکه پای خدا را به میان بکشد و به نحوی از انحا دخالت خداوند را در جهان آفرینش نادیده انگارد، دانشمندی که فقط به تماس سطحی با مسائل اکتفا کند و به عمق آن نظری نمی افکند آدمی بدبخت و بیچاره است."


درست است که این دانشمند دلسوزی برایش پیدا شده و بد بختی بشر و دانشمندان را اعتراف کرده ولی کار خودش را موشک سازی برای جهان استکبار و مغزهای بی تفکر حیوانی قرار داده و به دنبال مساله اینکه پس چنین خداوندی که هیچ دانشمندی او را انکار نمیکند چه باید با او انجام داد و چگونه باید رضای او را بدست آورد را پیگیری نکرده است.
اینجاست که مرحوم امام هم بیچارگی ما را به ما تذکر فرموده و هم راه چاره را به ما نشان داده که انسان در هر شبانه روز باید برنامه تفکر را از دست ندهد و این تفکر پشت سر خودش عبادت می آورد ، سجده ، دعا و تضرع که خدایا دست ما و جامعه ما را بگیر، دست خانواده ما را بگیر ما غرق در طبیعیات شده و از تو غافل شده ایم، و نیز مرحوم امام فرموده: 

" اگر انسان عاقل لحظه ای فکر کند می فهمد"

یعنی برنامه تفکر افاده فهم راه سعادت را برای بشریت می آورد، بر خلاف ادیان غیر اسلام که این درخت و شجره طیبه را در تعالیمشان ریشه کنی کرده اند و مانع شده اند، اگر مانع نمی شدند بسیار زود به نتیجه وحدت ادیان در اصول می رسیدند و حکمت ایمانی و قرآنی را با مختصر دستور تفکر درمی یافتند که جهان با این عظمت که افکار انیشتین ها را به خود جذب می کند انسان را متوجه برنامه های دینی و آسمانی می کند و حکمت عملی ادیان که تدریجاً در تحصیل عقاید و تهذیب اخلاق و تمرین عبادات خلاصه شده به دستشان می رسید، انجام این سه قسمت یعنی تحصیل عقاید محکم و تهذیب اخلاق و دوری از ناشایست های فکری و خُلقی و عملی و انجام دستورات دینی انسان را از خواب غفلت بیرون می آورد بطوریکه دلسوز به حال بشریت می شود و جدا می شود و متنفر می شود از افکار و اندیشه هایی که اهل غفلت و مسامحه به آن مبتلا هستند، و از طرز تفکر آنها، فرهنگ آنها، تمدن آنها دوری می جوید و برای نجات کلی عقل و قلب و اعضا و جوارح از غیر راه های نجات بخش دینی متوجه عبادت و بندگی متضرعانه می گردد زیرا خود را ناچیز می شناسد و به دعا و زاری در ضمن انجام برنامه تفکر می پردازد این است که در همین عبارت مرحوم امام که دستور تفکر داده می فرماید با تفکر مختصری انسان راه را پیدا می کند و به حال دلسوزی و عطوفت و رافت بر خود و بر جامعه خود حالت ترحم پیدا می کند و اینجاست که ادعیه مفاتیح الجنان جای خود را می یابد که واقعا دعاهای متضرعانه نه بطور خواندن و بدون رقّت قلب و دقت عقل کلید و مفاتیح سعادت هستند چون در بسیاری از آنها پس از تذکرات تنبیهات خداشناسی و توحید، راه دوستی و علاقمندی با آن مقام اقدس می باشد.


حضرت آیت الله خسروشاهی

اینک شواهدی از این باب را عرض می کنیم زیرا باید شواهدی از ادعیه نقل کنیم تا روشن شود که این مفاتیح الجنان واقعاً به معنی صحیح نامگذاری شده، کلیدهای راه بهشت و راه سعادت، اما به شرطها و شروطها. اول باید تفکر کرد و به بدبختی بشر، فردی، خانوادگی و اجتماعی که در سراشیبی سقوط به بدبختی ها داریم فرو می رویم پی برد، آنگاه دست به دعا برداشت و حال تضرع پیدا کرد و برای آن مقام، وقت و مکان خاص نیمه های شب و سحرها و جاهای خلوت را انتخاب کرد.
در ضمن دعاهای شب جمعه مفاتیح قبل از ادعیه روز جمعه یک دعایی برای سحر وارد شده که در آن این عبارت آمده :

یا من فَتَقَ العُقول بِمعرفَتِه
ای خدایی که عقل ها را به نور شناخت و معرفتت دیده گشایی کرده


وَ اَطلَقَ الاَلسُنَ بحمده
و سپس زبانها و گفتارها را نغمه سرای حمد و ثنای خود ساختی.

آری دانشمندان هر دین و مذهبی را خواه نا خواه متوجه خواهد کرد این تفکر در هر شبانه روز که باید مقداری وقت را به آن اختصاص داد و عقلشان را منور به نور جمال پروردگار روشن خواهد کرد و از زیبایی های دروغین غفلت آور جدا خواهد کرد، و چون چنین دستوراتی ندارند به خاطر نبودن این تعالیم و تربیت های آسمانی از برنامه های نجات بخش و حکمت های عملی لال و گنگ می شوند و عمرشان را تباه در مسائل طبیعی که به تخریب و فنای تمدن خواهد رسید خواهند کرد جالب اینکه در تتمه همین دعا می خوانیم :  «وَ لا تَجعَل لِلشّیطانِ علی عُقولِنا سَبیلا»
در حال تضرع و اشک ریزان با دل شکسته در سحرگاه شب جمعه ، بنده ی ملتفت به این مسائل از خداوند می خواهد که آفت بیماری های درونی و سلطه و استیلای شیاطین را بر عقول ما از ما دور بساز که تنها به اعتراف به تو بدون توجه به خواست تو از خلقت اکتفا نکنیم و در پی اطلاع از خواست تو برآییم.
 
نتیجه این حدود بیست جلسه این می شود که هر متفکری اگر غافل است بیدار شود و به خود بیاید و اگر غافل نیست اهمیت بیشتری به برنامه ی اخلاقی مرحوم امام و علمای اخلاق مانند استاد ایشان مرحوم آیت الله شاه آبادی، مرحوم فیض و سایر برجستگان روحانیت شده و برای خود و خانواده خود، رفقای خود و شاگردان کلاس خود این مسائل را جدی بگیرد که هر کس بخواهد به سعادت برسد نباید به اینکه در دولت اسلامی زندگی می کند اکتفا کند. باید دست به برنامه ریزی و انجام آنها بزند که بزرگان ما فرموده اند حکمت که جهان شناسی و انسان شناسی است، تکلیف شناسی هم هست. مجموعاً علم فلسفه و حکمت و انسانیت که ریشه همه علوم است و مقدم بر همه علوم است ، دو قسم است:

اول: حکمت نظری

دوم: حکمت عملی

حکمت نظری آن خیلی آسان است که با مختصر توجهی به گفته انیشتین ها و دانشمندان مهم بشریت، انسان متوجه عقل کل تشکیل دهنده جهان می شود، پس حکمت نظری چندان زحمتی ندارد و حکمت عملی این است که وقتی شناخت و فهمید که خود یک بشر خودساخته نیست و مخلوق و آفریده است و در بین موجوداتی زندگی می کند که همه آنها هم آفریده هستند، از اینجا متوجه شناخت پروردگار جهان می شود و در پی این بر می آید که خواست او در چه خلاصه شده ؟
دینی که او (خداوند) برای ما فرستاده و برنامه ریزهای درست را در آن برای ما اعلام کرده کدام است و در کجاست؟
مسافرت ها و ارتباط ها باید برای همین جهت باشد و تا وقتی که جهان و انسان و تمدن ها این برنامه را پیدا نکنند ابداً روی سعادت را نخواهند دید و روز به روز بیچاره تر می شوند و گفتار اینکه جهان آفریننده دارد و دانشمندان در برابر او معترف به او هستند دردی را دوا نمی کند. این گفتار مانند این است که در بیمارستانها بیماران اعتراف کنند که ما بیماریم و معالجه ها و اتاق عمل ها و جراح ها هستند، همین؛ ولی این گفتار ها و این اعتراف ها حتی یک سر مویی هم برای آنها سلامتی نمی آورد و روز به روز بیماریهای آنها تشدید پیدا می کند از اینجا باید دانشجویان، معلمان و آموزگاران محترم متوجه برنامه ریزی شوند نه اینکه فقط متوجه خواندن و درس دادن و درس پرسیدن و نمره دادن  باشند و خیال کنند مسئولیتشان تمام شد و تعالیم یعنی همین چیزها!!! نه؛ تعالیم دو قسمند: اول: نظری که اسمش حکمت نظری است و دوم: عملی که اسمش حکمت عملی است و باید مانند مرحوم امام(ره) که برای ما ارائه برنامه کرده اند و فرموده اند که نخستین قدم این است که انسان در شبانه روز مقداری تفکر کند درباره اینکه خدا و صاحب و سازنده ما و جهان از ما چه خواسته و چه باید بکنیم؟ و این تفکر باید مرتب و بدون تعطیلی باشد مانند نمازها، چون نماز ها هم درپی این تفکرات تاسیس شده، اول اذان است بعد اقامه است بعد تکبیر است بعد حمد و سوره است بعد رکوع و سجود است.
پس باید به طور منظم فکرهای مفید تنبیه و بیدار کننده و اذکار بسیار شریف و خوب را پیگیری کند، آنوقت مفاتیح که دعاها را نشان می دهد کلید سعادت می شود و هم توضیح المسائل و واجبات و محرمات و رساله های اعتقادی و اخلاقی جای خودشان را می یابند.
خدایا به حق دینت به حق کتاب شریفت و به حق خاندان رسالت به همه ما به همه فرهنگیان و معلمین و دانشجویان ما توفیق انجام آنچه که خود می پسندی مرحمت بفرما. سایه امام زمان ما را بر سر ما، بر سر رهبر ما، کشور ما و بر سر همه مسلمین مستدام بدار.

وصلی الله علی محمد و آله و سلّم.

 


جلسه بیست و دوم شرح اربعین

در محضر حضرت آيت الله خسروشاهي

 


دانلود فايل pdf جلسه بيست و دوم شرح اربعين حضرت امام خميني(ره)

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
این پایگاه برای انعکاس فعالیت های مسجد و مکتب تعلیمی و تربیتی حضرت زهرا سلام الله علیها راه اندازی شده است.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 65
  • کل نظرات : 27
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 39
  • آی پی امروز : 16
  • آی پی دیروز : 17
  • بازدید امروز : 45
  • باردید دیروز : 20
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 135
  • بازدید ماه : 354
  • بازدید سال : 1,373
  • بازدید کلی : 92,257