علم را بعد از آني که در منطق معنا کردند که عبارتست از: آن تصورات و تصديقي که قطعي و يقيني باشد آن وقت تقسيم مي شود به:
اول: بديهي
دوم: نظري
علم گاهي نظري است مثل دروسي که ما مي خوانيم و به آن اطلاع پيدا مي کنيم که اين علم نياز به درس دارد نياز به تعليم و تعلم دارد. زيربناي علم نظري و تعليمي و درسي، علوم بديهي و مطالبي هستند که اگر خوب به آنها توجه شود نياز به تعليم ندارند و انسان به آنها علم پيدا مي کند، البته همين مطالب روشن و بديهي که نياز به درس و مطالعه و تلاش علمي ندارند توجه به بعضي مسايل در آنها لازم است که انسان از آنها غفلت نکند.