loading...
مسجدومکتب تعلیمی وتربیتی حضرت زهرا سلام الله علیها
نویسنده اول بازدید : 129 دوشنبه 13 آذر 1391 نظرات (0)

   بسم الله الرحمن الرحيم

شرح حدیث اول از كتاب اربعين امام خميني(ره)

در محضر حضرت آيت الله خسروشاهي (جلسه پانزدهم)

در دو فصل ابتدائي مربوط به حديث جهاد با نفس مسائلي مطرح است، بدين شرح:
اول: زندگي وحيات بدن وابسته به تابشي و اشعه اي از نفس است و دوام ندارد.
دوم: اين زندگي ناپايدار بدني در تحت نفوذ نيروي واهمه قرار دارد كه به خاطر استقلالش در كودكي، سلطه و چيرگي پيدا كرده و در برابر دو نيروي عقل و شرع مخالفت مي كند و از يك مركز انحراف و گمراهي به نام شياطين و موجودات نامرئي ياري مي شود.

سوم: انسان ها پس از بلوغ مي توانند با استمداد از نيروهاي معنوي و خيرخواه به نام فرشتگان و رهنمودهاي عقل و شرع نيروي واهمه را مهار كرده و در تحت نفوذ عقل و شرع در آورند و به خاطر انس و عادت و سلطه واهمه، ناچار از جهاد هستند و اين جهاد با خود و خواست هاي حيواني از جهاد با دشمن در صحنه نبرد اهميت بيشتر و پاداش مهمتري دارد.

چهارم: فلاكت ها و بدبختي هاي فرد و اجتماع از ندانستن جهات برنامه اي جهادي است زيرا در دل و جان خواهشهاي حساب نشده ي پرزيان رسوب كرده و فرد را به سوي بد فرجامي مي كشاند و افرادِ پيرو نفس هستند كه تشكيل اجتماع و قانونگزاري و پايه ريزي دولت ها را به عهده دارند. لذا روز به روز حركت بشريت به سوي سقوط و انقراض و بدفرجامي، شتابنده است.

پنجم: خوشبختانه مسائل مربوط به خيرخواهي نيروي عاقله و نيز اصلاحات و خدمات شرايع آسماني به قدري روشن و در دسترس انسانهاست كه نيازي به استدلال و اثبات هم ندارد و تنها تنبيه و توجيه و تكانهاي بيدار ساز كافي است و لذا مرحوم امام (ره) در فصل دوم بدون استدلال وارد مسئله تفكر در نعمت هاي الهي شده و نشان مي دهد كه ناباوري هاي عقلاني و وحياني ناشي از يك بيماري است كه بسيار مسري و فراگير است و با تفكر مي توان چشمان خواب آلود دل را باز كرده و حقايق زيبا و دلرباي بشريت را به وي ارائه و نشان داد.

اين است كه:
در بيان آغاز مجاهده نفس كه آثار نيك و پسنديده اش از جهاد با دشمن و شهادت بيشتر است فرمودند: كه مقام اول اين جهاد بزرگ، خلع سلطنت نيروي وهم است. ( شعور و درك حيواني و خودسر بودن اين شعور در برابر قوانين و ادراكات عقل و شرع) و فرمانبر ساختن اين نيرو از دين و خرد مي باشد.

معمولا ما انسان ها در خردسالي تحت فرمان شعور و تمايلات كودكانه هستيم و لذا دوستي و دشمني واقعي را تميز نمي دهيم. اگر والدين يا سرپرستان خيرخواه، خير و خوبي ما را در زندگي و شيوه خواب و خوراك و تحصيل و غيره به ما ارئه دهند ما  با شعور كودكانه آن ها را نمي پسنديم و زير بارشان نمي رويم و با آن ها به خشونت مي پردازيم وآن قدر لجبازي مي كنيم تا اينكه ناچار شوند به زور واجبار صلاحديد خود را به ما تحميل كنند. اين راه و روش كودكانه را مدتي ادامه مي دهيم تا اينكه خلق و خوي ما شكل بگيرد و در درون حيواني خودسر و پيرو نيروهاي حيواني يعني لذت پرستي، خشم و خشونت، مكر و فريب و نفاق ساخته شويم.

با رسيدن به بلوغ سني، خرد و شعور انساني از درون و قوانين و دستورات ديني از بيرون براي اصلاح و تأديب و تكميل انسانيت ما سر مي رسند و وجود ما صحنه برخورد آن سه نيروي حيواني با اين دو نيروي انساني   مي گردد و جهاد با نفس آغاز مي گردد. نيروي خرد ما را به مسائلي آگاه مي كند كه متوجه نبوديم. به ما هشدار مي دهد كه خيرخواهي هاي سرپرستان خانواده به خاطر سودرساني به ماست. هرگز نبايد ما كه تازه كودكي را پشت سر نهاده ايم خود را از آنان داناتر و مصلحت بين تر بدانيم. اينگونه خودسري ها، مربوط به شعور حيواني و كودكانه ما بوده و بايد آن را مهار كنيم و هشدارهاي ديني به ما تذكر مي دهند كه شما و جهاني كه براي شما ساخته شده، دست آورد نيروي ناپيدا و بسيار مهمي به نام پروردگار است و او شما را و حتي پدر و مادر و اجتماع شما را به وسيله خيرخواهاني ما فوق و ما فوق ما فوق يعني پيامبران به جهاني ميليون ها برابر اين جهان دعوت كرده وحتي موجوداتي خيرخواه يعني فرشتگاني نامرئي را مأمور حفاظت شما قرار داده كه شما را از شرارت دشمناني به نام شياطين حفاظت كنند.

خوشبختانه پيشرفت علوم طبيعي نيز در تفهيم و پذيرش مسائل ديني به ما كمك مي دهند. زماني بود كه ما از تشكيلات بدني خودمان بي خبر بوديم و موجودات بسيار ريز و ذره بيني را نمي شناختيم. علوم طبيعي پيشرفت كرد و در زير ميكروسكوپ ها آن ها را به ما نشان داد. بنابراين از هشدارهاي ديني كه براي شما دوستاني خيرخواه به نام فرشتگان و دشمناني ناپيدا و ناديدني به نام شياطين قائل است كه حتي با ميكروسكوپ هم قابل ديدن نيستند مي توانيم استفاده كنيم و با پيروي از نيروي خرد و قوانين ديني به جهاد با ملكات و خوي هاي حيواني و آن همدستان شيطاني ايشان بپردازيم.

 

حضرت آیت الله خسرو شاهی

 

 

 

 

در آغاز اين جهاد به مشكلاتي بر مي خوريم كه در اصطلاح ديني بيماري هاي قلبي و روحي ناميده مي شود. مثلا: در اثر معاشرت هاي زيانبار  و شيطاني و سرايت آن بيماري ها ممكن است دچار كوري هاي دروني و ناشنوايي هايي شده باشيم ولي قابل معالجه با پيروي از نيروي خرد و دستورات دين مي باشيم. به شرط اينكه كوري ها و ناشنوايي هاي بر گرفته از خانواده ها و اجتماعات و پنهان كاري هاي شياطين آدمي و غير آدمي را دست كم نگيريم. اگر به تاريخ بشريت مراجعه كنيم در گذشته و در همين دوره اي كه زندگي مي نماييم بيماري هاي بينشي و گرايشي را بسيار فراگير مي يابيم و لذا در سال ها قبل يكي از دانشمندان مصري كتابي به نام «جاهليه القرن العشرين» (بازگشت مردم قرن بيستم به كوري هاي دوران جاهلي) تأليف كرد كه به پارسي هم ترجمه شد ولي چون با سلطه استعمار در مصر و ايران برخورد داشت اثر محسوسي نه در مصر و نه در ساير ممالك اسلامي نداشت. در صورتيكه اگر رساله اي درباره يك بيماري مسري نوشته شده بود، وزارت خانه ها به حركت در مي آمدند و نيروها و بودجه هايي بسيج مي شدند. اين دست كم گرفتن كوري هاي دروني هم ناشي از كور و ناشنوا بودن رژيم ها و وكلاي مجلس و مسئولين دولت ها بوده و هست. از اينجاست كه مرحوم امام (قدس سره) واژه سلطنت را به كار گرفته و فرموده اند: وهم سلطان قواي ظاهره و باطنه نفس است.

 

و در ملاقات هايي كه با بعضي از دولتمردان داشتتند فرمودند: مادر بت ها بت نفس شماست. ولي ناشنوايي آنان مانع شد كه بشنوند آن مرد خيرخواه و اصلاح طلب قرن بيستم كه ساخته و پرداخته عقل و مجاهد و مبارز با وهم بود، چه مي گويد.
سپاه وهم كه دشمن دين و عقل است مانند سپاه مغول به هيچ دين و آييني رحم نكرد تا آنجاييكه اديان آسماني و ميلياردها پيروانشان را پيرو خود ساخت و سايه شوم خود را بر هر دين و فرهنگي حتي بر اكثر مراكز ديني مسلمانان نيز گسترانيد. تا آنجا كه خليفه پيامبر اسلام(عليهما السلام) مجبور شد درد دل ها داشته باشد و قسمتي از آن ها را بازگو كند، كه در فراز بیست و چهارم خطبه ي اول نهج البلاغه آمده است: (در توصيف فرشتگان که آنها پروردگارشان را در وهم و خيال به صورتي درنياورند و نه اوصاف خلايق را بر او جاري سازند ونه او را به مکانهايي محدود کنند و به نظائر و امثال به جانبش اشاره کنند که اين بيانات ممکن است اشاره اي به عقايد خرافي و ساخته وهم اديان ديگر يا بخشي از مسلمين باشد)

"لايَتَوَهَمونَ رَبَّهُم بِالتَّصوير" پروردگارشان را در وهم و خيال به صورتي در نياورند و نه اوصاف خلايق را بر او جاري سازند و نه او را به مكان هايي محدود كنند و به نظائر و امثالي به جانبش اشاره كنند.

ممكن است اشاره اي و تعريضي به عقائد خرافي ساخته ي وهم عالمان اديان ديگر و يا بخشي از مسلمانان باشد. بنابراين هيچگاه انحرافات عقيدتي در اديان انتساب به وحي و عقل ندارد.
ولي اين سلطنت واهمه يعني شعور كودكانه(حيواني) به قدري فراگير است و به قدري نفوذ در انسان ها دارد كه درباره آن كتاب و يا حتي كتاب هايي بايد نوشت ومراكز فرهنگي كشورهاي اسلامي(چه رسد به غير اسلامي) را متوجه ساخت تا چاره اصلي دردهاي بشريت كنوني را با تشكيل سازمان هاي بين المللي عمومي و در هر كشور به طور خصوصي بنمايند. اعترافات دانشمندان خودشان را جمع آوري كنند كه صريحا مي گويند:
«فرهنگ پيشرفته ترين كشورها، موجوداتي نيمه انساني مي سازد» يا اينكه «علم روز، تنها ماشين طبيعت را بررسي مي كند و به سازنده آن كاري ندارد» يا اينكه «پاسخي درست به چند پرسش فلسفي، ارزشي بيش از همه ذخائر جهان دارد» (جملاتي از كتاب لذات فلسفه نوشته ويل درانت، فيلسوف بزرگ غربي)

به آياتي از قرآن مجيد درباره اين بيماري فراگير مراجعه مي كنيم.

سوره فرقان آيه چهل و چهارم- آيا گمان مي بري بيشتر آنان مي شنوند يا مي فهمند. آنان فقط همچون چهارپايان بلكه گمراه ترند.

سوره بقره آيه هجدهم- آنها(منافقان كينه توز و معاند) كران، گنگ ها و كوران هستند(از راه خطا باز نمي گردند)

سوره فرقان آيه هفتاد و سوم- بندگان خداي رحمان آن هايي هستند كه هرگاه پروردگارشان به آن ها يادآوري شود همچون كران و كوران معامله با آنان نمي كنند( كه با برخوردي بي التفالتي و افتان و خيزان از آنچه مفيد به حالشان باشد مي گريزند)

امام ششم(عليه السلام) در مذاكره توحيدي و ديني كه با مفضل داشتند(كه  در كتاب داستان راستان، داستان شماره 95 به آن اشاره شده) به همين حالات نابينايي و ناشنوايي بشريت هشدار مي دهند. به طوريكه راوي اين حديث «مفضل بن عمر» را منقلب و گريان مي سازد. پس از حمد و ثناي الهي و قرائت آياتي بسيار تكان دهنده فرمودند:

يا مُفَضَّل؛ اَلخَلقُ حياري عَمهُون ، ُسكاري في طغيانِهِم يَتَرَدَّدون و بِشياطينِهِم و طَواغيتِهِم يَقتدَون ، بُصَراء عُمي لا يُبصِرون ، نُطَقاء ُبكم لا يَعقِلوُن ، سُمَعاء صُم لا يَسمَعون ، رَضُوا بِالدّون و حسبوا انّهُم مُهتَدون ، حادوا عَن مدرجه الاَكياس و رتعوا مرعي الارجاس الانجاس كانّهُم مِن مُفاجاتِ الموت آمنون و عَنِ المُجازاتِ مُزحزحون...

ترجمه: اي مفضل اينگونه افراد مبتلا به حيرت و گيجي شده و سرمستانه راه سركشي و طغيانگري را در پيش گرفتند و شياطين گمراه كننده وطغيان كننده ي سركش را پيشوا گرفته اند. چشم حيوانيشان باز و ديده بصيرت و انسانيشان نابيناست. سخن گوياني بي خرد و لالند و شنواياني(همچون چهارپايان) هستند كه با شعور انساني چيزي را نمي شنوند. جهان پست چرندگان و خزندگان را برگزيده و با توهمات، خيالات  مي سازند. از هر انسان كَيّس(زيرك و فهميده) و فرهيخته اي كناره گيري مي نمايند و همچون نجاست خواران در پليدي ها چرا مي كنند. گويا از مرگ هاي ناگهاني و حوادث روزگار در امانند و دستگاه عدالتي مراقب آنان نيست. در اينگونه آيات و تذكرات ارتعاش  و تشنج آور بايد خردمندان كشور بينديشند و نكته و رمز اينگونه كلمات را براي امت اسلامي روشن كنند.
چنانچه (اگر) در گفتار مرحوم امام(قدس سره) به ويژه در لابلاي شرح چهل حديث بررسي شود، تفسير جمله مورد بحث (وهم سلطان قواي ظاهره و باطنه نفس است) و اينكه اين سلطنت واهمه ريشه همه مشكلات تاريخي بشريت تاكنون بوده و هست، به دست مي آيد.
چنانچه در جمله ديگر مي فرمايند: اگر وهم در تصرف عقل و شرع در آن ها(قواي هفتگانه بشريت: سامعه، باصره، لامسه،...) تصرف نمايد مملكت وجود انسان (و قهراً ممالك و ملل و جوامع) رحماني و عقلاني شوند. و نيز تفسير حكومت و سلطنت عقل و شرع روشن مي شود. در فصل دوم كه درباره تفكر مي فرمايند روشن مي شود كه سلطنت وهم تنها از راه فكر بر طرف مي شود، منتها اين تفكر مانند تلاش هاي علمي براي حل مسائل پيچيده نيست. زيرا تنها اشاره به مقام حضرت پروردگار به عنوان مولائيكه انسان را به جهان هستي آورده و مالك الملوك يعني صاحب و سازنده انسان هاي به اسارت وهم درآمده و شاهي و سلطنت به خود بسته اند، مي باشد.
درباره بينايي مورد نظر حضرت امام(ره) مي توان از توصيه هاي چشم پزشكان درباره ضعف بينايي كودكان به خانواده ها استفاده كرد. مرحوم امام(ره) معتقدند كه جهان، سرتاسر محضر حضرت الوهيت است و  آفتاب رحمت واسعه الهي زمين و آنچه در اوست و فضاي لايتناهي را روشنائي هستي بخشيده است. بنابراين لازم است كوري و نابينائي بشر و جوامع بشري را معالجه كرد. اين عارضه فراگير، فضاي حيات بشريت را تاريك كرده و فلاكت و بدبختي را برايش رقم زده است. به طوريكه خورشيد تابان هستي را نمي بينند.
 در شرح حديث دوازدهم(صفجه 196) مي فرمايند: تفكر در لطايف و دقايق صنعت و اتقان نظام خلقت از علوم نافعه و از فضائل اعمال قلبيه و افضل از جميع عبادات است زيرا كه نتيجه آن اشرف نتايج است...(صفحه صد و نود و هفتم) علم بدن و تشريح و ساختمان طبيعي و خواص هر يك از اعضاي ظاهره و باطنه را تحت نظر و فكر بياور. ببين چه نظام غريبي و ترتيب عجيبي است... آيا پس از تفكر، عقل شما محتاج به مطلب ديگري است براي آنكه اذعان كند به آنكه يك موجود عالم قادر حكيمي كه هيچ چيزش شبيه موجودات ديگر نيست، اين موجودات را با اين همه حكمت و نظام و ترتيب متقن ايجاد فرموده: «أ فِي الله شَكٌ فاطِرِ السََّمواتِ وَ الاَرضِ» (سوره ابراهيم آیه دوازدهم)
اين همه صنعت منظم كه عقول بشر از فهم كليات آن عاجز است بي ربط و خودبه خود (يعني تنها در اثر فعل و انفعالات ماده ي فاقد هستي ذاتي و وابسته به قدرتي ما فوق، به اعتراف انيشتين) پيدا نشده. كور باد چشمي كه حق را نبيند و جمال جميل او را در اين موجودات مشاهده نكند. نابود باد كسي كه  با اين همه آيات و آثار، باز در شك و ترديد باشد. ولي چه كند انسان بيچاره كه گرفتار اوهام است.

اگر شما تسبيح خود را ارائه دهيد و دعوي كنيد كه اين تسبيح خود به خود و بدون آنكه كسي او را تنظيم كرده باشد، منظم شده همه بشر به عقل شما مي خندند. مصيبت آن جاست كه اگر ساعت(مچي خود را) در آورده و همين دعوي را درباره آن نيز نمائيد آيا شما را از زمره عقلا خارج مي كنند و تمام عقلاي عالم شما را(ديوانه و مجنون مي دانند) يا نه؟... پس چه بايد كرد با كسيكه اين نظام عالم نه بلكه اين  انسان و نظام روح و بدن او را مدعي است خود به خود (يعني بدون طراح فوق بشري) پيدا شده...آيا كدام بي خرد از اين بي خردتر است؟ «قُتِلَ الاِنسانُ ما اَكفَرَه» مرگ بر انسان كه چه اندازه ناسپاس است. (سوره عبس آيه نوزدهم)
 اينگونه روشنايي دروني و بينش انساني، علمي و ايماني ايجاد كرده كه در فصل دوم بدون نياز به استدلال وارد تفكر درباره اينكه با اين مولاي مالك الملوك چه بايد كرد؟ مي شود. زيرا سلطنت وهم بسيار سست و تار عنكبوتي است و از نظر مومناني همچون مرحوم حضرت امام(ره) مسئله خداي هستي بخش و مسئله دين راستين آسماني دور از بداهت نيست و (بيان استدلال) توضيح واضح است.

 

 

 و صلي الله علي محمد و آله و سلم


جلسه پانزدهم شرح اربعين

 

دانلود فايل pdf جلسه پانزدهم شرح اربعين حضرت امام خميني(ره)

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
این پایگاه برای انعکاس فعالیت های مسجد و مکتب تعلیمی و تربیتی حضرت زهرا سلام الله علیها راه اندازی شده است.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 65
  • کل نظرات : 27
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 39
  • آی پی امروز : 9
  • آی پی دیروز : 17
  • بازدید امروز : 24
  • باردید دیروز : 20
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 114
  • بازدید ماه : 333
  • بازدید سال : 1,352
  • بازدید کلی : 92,236