loading...
مسجدومکتب تعلیمی وتربیتی حضرت زهرا سلام الله علیها
نویسنده اول بازدید : 121 یکشنبه 19 آذر 1391 نظرات (0)

بسم الله الرحمن الرحيم

شرح كتاب اربعين امام خميني(ره)

در محضر حضرت آيت الله خسروشاهي (جلسه هفدهم)

 

در جلسه شانزدهم از رساله ارزشمند «عقايد اسلامي» جناب آقاي سبحاني اين عبارت آورده شد: «... بسياري از تحصيل کرده ها هنوز تصويري بسيار سطحي و نارسا و عجولانه از مذهب در ذهن خود دارند که از حدود يک سلسله آداب و رسوم ساده و قديمي فراتر نمي رود ....»

سوال اين است که ريشه اين سهل  انگاري در چيست؟ - پاسخ همان است که مرحوم امام (قده) در فصل اول از شرح حديث اول بيان داشته اند:

نيروهاي فعال انساني (از کودکي) در سلطه و پنجه نيروي واهمه (حيواني) قرار دارند و در واقع انسانيت به خاطر سلطنت اين نيرو بسيار دير و بسيار کم به بلوغ عقلي مي رسد و اگر فردي توانست به اين رشد عقلي برسد و چشم بصيرت انسانيش گشوده شود خواه نا خواه با جهاد پيگير و مستمر و تلاشهاي طاقت فرسا که جهاد اکبر است دسترسي به راه سعادت که آئين اسلام در تاريخ بشريت هميشه موجود بوده و هست هدايت خواهد شد.

زيرا در مجلس شانزدهم متذکر شديم که  از ابتداي تاريخ تا کنون پيوسته دين اسلام يعني تسليم در برابر پروردگار و امرونهي او وجود داشته زيرا جهان آينه اي است که جمال و جلال پروردگار خود را به هر ديده بصيرت انساني در نحستين نظره ارائه مي کند حتي در خود وجود انسانها او آينه دارد بنابراين از آيات قرآن کريم و بيانات معصومين عليهم السلام و نيز از شرح حديث دوازدهم صفحه صد و نود و هفت که درجلسه پانزدهم استفاده شد که بيماري کوري در اثر پيروي از وهم حيواني عارض افراد مادي مي شود. 

مناسب است در اين جلسه سخني از کيفيت اين بيماري داشته باشيم. – معمولاً اگر مدتي شخصي را در تاريکي زنداني کنند يا اينکه چشمانش را ببندند ممکن است براي هميشه يا مدتي از نيروي باصره محروم شود، انسان اگر در خانواده و مدرسه و جامعه از ديد و بينش انساني محروم و از نيروي واهمه پيروي کند همين حال را دارد و انس و عادت به سطحي نگري او را از بلوغ عقلي محروم مي سازد. مرحوم شعراني در صفحه 93 کتاب شريف راه سعادت مي فرمايد:

فريد وجدي (مولف دائره المعارف مصري) در بعض کتب خود گفته است: طبيعيين از غايت دقت در صنع  (يعني در علوم طبيعي) از صانع فرومانده اند (يعني تمام توجه خود را معطوف به مسائل طبيعي و مادي کرده اند و از صانع و مدير اينها غفلت برايشان عارض شده، مانند کارگراني که مدتها با دريافت اجرت از مقاطعه کار متوجه اينکه اين اجرتها در خزانه داري و بانک ها انباشته است نشوند) 

سپس اضافه فرموده: هر چند بر مطلبي دليل قوي و روشن موجود باشد تا کسي به آن توجه نکند و در آن دقت ننمايد نتيجه اي از آن نمي گيرد. مردم ساده لوح اعتراض مي کنند که اينهمه حکما و دانشمندان چرا دهري (مادي) شدند و گفتار انبيا را نپذيرفتند و ايمان نياوردند و چرا اين راه باطل از اول جهان تا امروز باقي است و اينهمه کوشش پيغمبران و علماي دين و کتب اسماني و ادله حکماي الهي آنها را قانع نکرده و و آنان را به راه مستقيم نياورده و اين مذهب باطل را برنينداخته است؟ يا گويند: بسياري مردم که به عهد پيغمبر بودند و معجزات او را ديدند و کلام او را شنيدند باز به او ايمان نياوردند. خداوند جواب اين شبهات را در آيات پنج و شش سوره مبارکه بقره بيان فرموده است: که اين مردم غافلند و عادت به توجه در مسائل و استدلالها و مطالب عقلي نکرده اند گويي بر چشم ايشان پرده آويخته است و دل ايشان را زنگ گرفته، نمي توانند توجه کنند تا بفهمند و اين بهترين تعبير است از مرض و بيماري دل. و در سوره مطففين، آيات چهارده و پانزده نيز چنين آمده: به راستي که کارهاي ايشان زنگ گرديد بر دل آنها و به راستي که از پروردگار خويش محجوبند. (محجوب يعني حجاب زده شده و حجاب يعني پرده و مانع، اين کارهايي که مي کنند و توجهات بسياري که به کارهاي مادي خودشان دارند مانع از توجه به مسائل انساني شان مي شود )

دو گونه بيماري بر دلهاي مردم عارض مي شود و آنها را از اعتدال به سوي افراط يا تفريط منحرف مي سازد، يکي عادت به تغافل و بي اعتنايي و توجه نکردن است و آن کس که عادت به علوم طبيعي کرده، بر وي دشوار است که فکر خويش را متوجه علوم عقلي کند و در آن تدبر نمايد نه آنکه قدرت فهم از او سلب گرديده بلکه اين علوم را قابل اعتنا نمي شمارد تا در آن نظر کند و اگر بتواند اعتنا کند و توجه و تدبر نمايد قدرت بر ادراک او باقي است.  خداوند از اين معني تعبير فرموده است به قساوت قلب يا زنگ دل يا مهر بر دل نهاده و پرده بر چشم آويخته. 

حضرت آیت الله خسروشاهی

 

و مرض دوم کثرت توجه به چيزي است که منجر به وسواس مي شود چنانکه بعضي از مردم از بس به نجاست و طهارت توجه دارند که فکرشان چيز غيرحقيقي را حقيقي مي پندارد و بعض مردم فکرشان متوجه مرض و بيماريها يا دشمني دشمنان و امثال آن مي گردد و به آنها بي جهت ترس عارض مي گردد و اين هر دو بيماري است، هم توجه نداشتن به امر حقيقي و هم اعتنا به امر غير حقيقي.

ناگفته نماند که دستگاههاي فرهنگي مسئوليت بزرگي در جهان کنوني دارند زيرا اينگونه مسائل اهم و به فرموده امام ره در راس امور را توجه ندارند! در جهان هستي توجه به هستي بخش به جهان و انسان از هر علمي و دانشي با اهميت تر است و لذا هنگاميکه مرحوم امام ره فرمودند: مجلس در راس امور است مي بايست اين جمله همراه با جمله ديگر امام ره که فرمودند : مادر همه بتها بت نفس شماست  در رسانه ها پخش مي شد تا مردم بدانند نه هر مجلس و نه هر نماينده اي بلکه مراکز فرهنگي بسيج مي شدند براي برنامه ريزي تهيه چنين افراد و چنين مجلسياني و اکنون هم که مقام معظم رهبري مي فرمايند: اي ملت شريف ايران به فکر انتخاب اصلح باشيد لازمست مسئولين فرهنگي تکاني مناسب بخورند و فکري براي تهيه يا معرفي افراد اصلح باشند که سلامت نفسشان از اين دو بيماري و نظائر آنها به ثبوت رسيده باشد نه اينکه مدارک بالاي علمي خارجي و داخلي منشا توهم صلاحيت قرار گيرد .

استاد سبحاني درباره علل گسترش مادي گري در غرب آورده اند:

از زيانهاي معرفي هاي غلط و نارسا و احياناً افسانه وار  نبايد غفلت نمود زيرا هر نوع حقيقت مسلمي در دوران کودکي و جواني به صورت غلط و نارسا وارد مغز انسان گرديده  و در روح و روان انسان هايي که بعدها رشد فکري و شخصيت علمي پيدا مي کنند اثر بدي مي گذارد زيرا اين افراد همواره به آن حقيقت از دريچه همان معرفي هاي غلط مي نگرند و از آنجا که خود مجال تحقيق ندارند. يعني واقعا در اين سيستم آموزشي طوري برنامه ريزي نشده که دانشجو  فکر نکند اين دانشي که تحصيل مي کند تمام دانشي است که براي انسانيت او لازم است. بايد به او ياد دهند که اين حساب و رياضي و از اين قبيل دروس، مسائل مربوط به اين چهار روز زندگي دنيايي توست و لذا بايد برگردي و از همان افکار کودکي خود شروع کني و منتقدانه آنها را يکي يکي بررسي نمايي و اصلاح کني

 

همواره حقايق مسلم براي  آنها به همان صورت افسانه اي که در دوران کودکي آموخته اند جلوه مي کنند چون آنچه را که در دوران کودکي آموخته اند با موازين علمي صحيح تطبيق نمي کند طبعاً کمر به انکار آن مي بندند.  مي گويند که اين حرفها قديمي شده و براي دوران گذشته بوده اما فکر نمي کنند  که اين حرفهايي که در ذهنشان شکل گرفته اين گونه است و نه دين واقعي و مطالب و معارف اصلي. معرفي هاي غلط روي افراد اثر مي گذارد که به تحصيلات ادامه مي دهند و به درجه اي از علم و کمال مي رسند ولي طبقه عادي که رشد فکري آنها در همان سطح ساده باقي مي ماند مصونيت دارند از اين نظر. مي بينيم در مغرب زمين گرايش به مادي گري در ميان طبقه اي ظهور نمود که به درجه اي از علم و دانش رسيده و در رشته اي از علوم متخصص بودند. ولي طبقه عادي از جنجال به دور ماندند نه عبادت خود را تعطيل کردند نه از کليسا رفتن سربرتافتند .

 

مقصر واقعي معرفي هاي نارساي کتابهاي مذهبي کليساي غرب است. خدايي که دو کتاب تحريف شده تورات و انجيل معرفي مي کنند به افسانه هاي هزار و يک شب شبيه تر است زيرا خداي تورات خدايي است که آواز مي خواند و... در باغ خرامان خرامان راه مي رود و آدم مي تواند خود را از او پنهان سازد... به دنبال آدم مي افتد و ندا سر مي دهد تا آنرا پيدا کند. خداي تورات خدايي است که با يعقوب تا طلوع فجر کشتي مي گيرد و چون بر مخلوق خود پيروز نمي گردد اصرار مي ورزد که او را رها کند ... . يک چنين اوهام و پندارهاي بي اساس اثر بسيار نامطلوبي روي افراد تحصيل کرده مي گذارد چون خود آنان در مسائل اصولي دين اهل تحقيق و بررسي نيستند بلکه رشته آنان همان علوم طبيعي است و سرانجام کار آنان به الحاد و انکار خدا منجر مي گردد.

 پدران روحاني کليسا در معرفي هاي نارسا دست کم از تورات ندارند، آنان خدا را در قالب انسان ريخته و او را براي نجات بندگان گناهکار خود به روي زمين مي آورند سپس خداي مجسم رقص کنان بالاي دار قرار مي گيرد و جان از بدن او بيرون مي رود، بدن او زير خاک دفن مي شود، بار ديگر زنده گرديده و به سوي خدا پرواز مي کند که در قرآن کريم آمده: «و ما قتلوه و ما صلبوه ولکن شبه لهم» (آيه صد و پنجاه و هفتم سوره مبارکه نساء)  يعني يهود قدرت اينکه پيامبرشان حضرت عيسي را به دار بکشند پيدا نکرد و ايشان کشته نشد. 

( اينها نکاتي است که قرآن را در برابر حرفهاي يهود و نصري معرفي مي کند و هر کس که به قرآن رجوع کند و اهل فهم باشد ديگر هيچ معجزه ديگري نمي خواهد و مي فهمد که قرآني که هزار و چهارصد سال پيش در عربستان و در آن دوره بي سوادي و بي علمي نازل شد و اين همه تنزيه و تسبيح و تکبير و تحليل و توحيد را به بشر نشان داد نمي تواند فکر يک گروه باشد تا چه رسد به يک نفر انسان بي سواد. )   

بدبختانه اين معرفي هاي نادرست در محيطي رايج بود که در آنجا رفورم عميقي در علوم و دانش هاي مادي پديد آمده بود و براي شناسائي معارف الهي و عقايد صحيح خداپرستان وسيله اي جز همان دستگاههاي روحاني مسيحي و کتابهاي تحريف شده آنها چيز ديگري نبود. در ميان برخي از مردم مشرق زمين اگر چه عقايد مذهبي با پاره اي اوهام و خرافات به هم آميخته است. ولي چون در ميان آنها فلاسفه و حکمايي بزرگ که مي توانند پاسخگوي مشکلات اهل تحقيق باشند زياد وجود داشت از اين نظر اين معرفيهاي باطل در عين محکوميت چندان تاثيري روي دانشمندان مشرق زمين نمي گذارد.

 در هر حال مسئله بيماري هاي قلبي و نابالغي عقلي را دست کم نبايد گرفت و توجه به ريشه هاي اصلي بي تفاوتي درباره اهم امور انساني و نيک بختي انسانها و نجات بشريت را در راس امور حتي براي اولياي ممالک اسلامي و وزراي محترم آنها و وکلاي دلسوز ملتها ثابت و مقرر بايد داشت  احياي فکر اسلامي لازم است تا اسلام باقي بماند چون اسلام يک جهش و انقلاب ديني است و نه سياسي اقتصادي و صنعتي که بگوييم هر چند روز يکبار بايد دستکاري شود. .  

مسئله ي بسيار مهم و بلکه اهم بشريت غفلت از امور بديهي است که نياز به تنبيه و تنبه دارد. مسئله مهم اين است که اينجور بيماريهاي قلب و عقل و بصيرت و نابالغي دانشجويان و دکترها و فلاسفه و درس خوانده ها بيشتر مربوط به امور بديهي است ، مثلا همين بي توجهي که از همان کودکي در منازل و زير دست پدر و مادرها بعد در مدارس پيش مي آيد مثل همان کسي که 10 سال چشمش را مي بندند و وقتي چشمش را باز کنند ممکن است اصلا نور کورش کند پس بايد چاره اي براي تنبيهات و توجهات وتوجيهاتي که نابجا در درون ما قرار گرفته انديشيد آنها را شستشو داد و بايد از کودکي در خانواده ها مانند امور بهداشتي اجراي جدي شود و چون اکثريت مردم هر کشور، چه مسلمان و چه ديگران نا خودآگاه حالت بي تفاوتي در اثر بيشرفت امور مادي گرفته اند در اثر پيشرفت امور مادي و توجه زياد به آنها چشم ظاهرشان پر شد و چشم بصيرتشان را حجاب گرفت و از واقعيت انسان و جهان غافل شدند، در هر کشوري وزارت خانه و مسئولي لازم دارد، زيرا زير بناي هر تمدن انساني جز اين نيست که ملت و دولت از خواب خرگوشي بيدار شوند و وظيفه انبيا و اوليا هم در مرحله ابتدايي همين بوده و در قرن بيست و يکم وظيفه دانشمندان و دلسوزان هر کشوري همين است .

خوشبختانه مقام معظم رهبري در سخنراني بسيار مفيد خودشان به مناسبت هجدهمين سالگرد ارتحال مرحوم امام (ره) مطالب بسيار پرارزشي را تذکر دادند که در جلسه چهارم ما صفحه پنجم از حادثه معجزه گون جمهوري اسلامي يادآوري شده و اين نهال مبارک را از مضمون آيه شريفه بیست و چهارم سوره مبارکه ابراهيم برخوردار دانستند، همان آيه مبارکه اي که در رساله حکمتها و اندرزهاي مرحوم استاد شهيد مقاله اول مورد استفاده قرار گرفته: 


 حضرت آیت الله خسروشاهی

دينداري اگر بخواهد به صورت صحيح و معقول و منطقي براي كسي پيدا شود بايد از پايه توحيد و خداشناسي آغاز گردد، تا اين اصل در روح و دل تأسيس نشود ساير قسمتها اساسي نخواهد داشت .

اين مطلب را خوب توجه کنيد:  تا اين اصل در روح و دل تاسيس نشود  تاسيس اين اصل هم بايد از کودکي باشد،  ما هنگاميکه چشم باز مي کنيم چيزي نمي بينيم و يا به زحمت در عرض دو سه روز يا يک هفته تنها مادر و سينه مادر را مي بينيم و چيز ديگري نمي بينيم و کم کم پدر را مي بينيم کم کم فرش و لحاف و گهواره و اينها را مي بينيم و اين موقع بذر پاشيدن ديدني ها و شنيدني ها در وجود ماست و الان هم که چندين سال از عمر ما گذشته آن بذرها سرجاي خودشان باقي هستند، هيچ وقت چهره پدر و مادر از خاطر ما نمي رود، اين اصل نيز در روح و جان ما بايد اينگونه شکل بگيرد و نه مثل درس خواندنهاي مدرسه و انشا نوشتن و از اين قبيل که انسان نمي داند سال گذشته چه مطالبي را خوانده و يا در کلاس هاي مختلف چه گذشت و چه گفتيم و چه شنيديم؟ فقط يک گفت و شنودهايي بوده که به خاطر نمي آيد

تا اين اصل در روح و دل تاسيس نشود ساير قسمتها اساسي نخواهد داشت رسول اكرم همينكه به رسالت مبعوث گشت و براي اولين بار به ميان مردم ظاهر شد و بعثت خود را آشكار كرد چه گفت ؟ آيا گفت نماز بخوانيد يا روزه بگيريد ؟ آيا گفت صله ارحام بجا آوريد و به يكديگر ظلم نكنيد ؟ آيا گفت فلان آداب‏ استحبابي را در راه رفتن يا نشستن يا غذا خوردن خوب رعايت كنيد ؟ نه ، هيچكدام از اينها را نگفت، گفت : مردم بگوييد " لا اله الا الله "  تا رستگار شويد .

 

يعني اي مردم، چشم اميد دلتان را به هر کجا که بسته است از آنجا ببريد و خداي ناديدني همه جا حاضر را به خود باور دهيد و تلاش کنيد تا او را بفهميد مانند مادر که تا آخر عمر او را باور کرده ايد و در خاطرتان هست.

 

 رسول اكرم دين را از اين كلمه آغاز كرد، حساس ترين‏ نقطه‏هاي قلب مردم را با عقيده توحيد اشغال كرد. يعني پيامبر اکرم سلطنت اوهام را از ريشه کندند و الان هم شما برادران وقتيکه که انشاءالله صاحب خانواده و فرزند شديد بايد از اول ارتباط و تولد، اينگونه تاسيس اصل توحيد در قلوب يکديگر کنيد، يا در رفيقي که با او انس مي گيريد يا استادي که پيش او درس مي خوانيد، بايد پاکيزه کردن همه مسائل درون به وسيله عقيده و تاسيس لااله الا الله صورت گيرد. 

 و تكوين و تربيت امتي‏ عظيم و مقتدر را بر اين اساس به وجود آورد. خداشناسي نه فقط اول دين است، اول پايه و مايه انسانيت است. انسانيت اگر بنا بشود  روي اصل پايداري بنا شود بايد روي اصل توحيد ساخته‏ گردد. ما يك سلسله امور را به عنوان " حقوق انساني " يا " شئون‏ انساني " نام مي‏بريم، مي‏گوييم انسانيت حكم مي‏كند كه رحم و مروت داشته‏ باشيم، نيكوكار باشيم، از صلح و آرامش حمايت كنيم، نسبت به جنگ‏ ابراز تنفر كنيم ، به بي بضاعتها و بيمارها و مجروحين و مصدومين و درماندگان كمك كنيم ، به‏ همنوعان خود آزار نرسانيم ، بلكه در راه خدمت به نوع فداكاري كنيم، جانفشاني كنيم، عفيف و با تقوا باشيم، به حقوق ديگران تجاوز نكنيم. همه اينها درست است و واقعا هم بايد اين چنين بود اما اگر از ما بپرسند كه منطق اين دستورها و فلسفه‏اي كه ما را قانع كند كه منافع شخصي خود را فداي اين امور كنيم و متحمل محروميت بشويم چيست؟ آيا مي‏توانيم با چشم‏ پوشي از مساله خداشناسي جوابي بدهيم؟ اينها همه به اصطلاح معنويات است و در جهت مخالف ماديات و منافع فردي است. سر سلسله معنويات‏ خداشناسي است، ممكن نيست از سر سلسله معنويات و از ريشه و بن و سرچشمه آنها چشم بپوشيم و آنگاه بتوانيم اصول معنوي داشته باشيم، و از طرفي حتي مادي ترين مسلكهاي جهان چاره‏اي ندارند از اينكه سازمان اجتماعي‏ خود را  بر يك سلسله اصول معنوي و شرافتهاي اخلاقي بسازند. انسانيت از خداشناسي نمي‏تواند جدا گردد، يا خداشناسي است و يا سقوط در حيوانيت و منفعت پرستي و سبعيت و درندگي. منفعت پرستي به معني‏ واقعي كلمه يعني اينكه آدمي واقعا بنده شهوت و شكم بوده باشد. يا بايد بنده خدا بود و يا بنده شكم و دامن و جاه و مقام و پول و زر و زيور ، راه‏ سوم ندارد ، اما اينكه كسي مدعي شرافت و اخلاق و تقوا و عفت باشد و در عين حال به خداشناسي كه سرسلسله اين امور است ايمان و اعتقاد نداشته‏ باشد وهم باطلي بيش نيست. 

 يعني همان فرمايش امام (ره) که فرمودند: «سلطنت وهم بر بشريت»...

انشاءالله باقي اين مطالب در جلسات بعد بيان مي شود.

 

 


 

 

 

 

 

 

وصلي الله علي محمد و آله.

 

  جلسه ي هفدهم شرح اربعين 


 

دانلود فايل pdf جلسه هفدهم شرح اربعين حضرت امام خميني(ره)

 

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
این پایگاه برای انعکاس فعالیت های مسجد و مکتب تعلیمی و تربیتی حضرت زهرا سلام الله علیها راه اندازی شده است.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 65
  • کل نظرات : 27
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 39
  • آی پی امروز : 9
  • آی پی دیروز : 17
  • بازدید امروز : 25
  • باردید دیروز : 20
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 115
  • بازدید ماه : 334
  • بازدید سال : 1,353
  • بازدید کلی : 92,237